« عفير» اسكناس جديد بانك مركزي جمهوري اسلامي چاپ شد!


در ابتداي استقرار نظام الهي و مقدس جمهوري اسلامي! بنيانگذار اين نظام ديدگاه اقتصادي خود را در جمله اي نغز و كوتاه چنين بيان فرمودند كه: ”اقتصاد مال خر است.”  امام خميني!
اكنون پس از شكوفايي اقتصادي كه” مال خر است”  ضرورت تغيير واحد پول و هم خواني آن با اين ديدگاه اقتصادي فرا رسيده است و  چندي پيش يكي از مقامات بانك مركزي جمهوري اسلامي  اعلام كرد كه در يك  ”نظرسنجي، درباره تحول در واحد پولي کشور، نام "پارسي" را به جاي واحد فعلي که "ريال" است، برگزيده اند. 
خبرگزاري حكومتي ايلنا  در اين رابطه نوشت: حسين قضاوي، معاون اقتصادي بانک مرکزي ايران گفته است که نظر دهندگان براي واحد فرعي پول هم تاکنون بيشتر با نام "دريک" موافق بوده اند.
امّا   احمد خاتمي  كه به ”خرس نظام” معروف است, در مصاحبه اي با خبرگزاري فارس گفت:  «عفير» انتخاب اول روحانيت و مراجع براي نام پول ملي كشور است. 

بسيج اجباري رژيم در جنگ ايران و عراق



جنگ ايران و عراق, پس از چند سال يورشهاي مرگبار و بي نتيجه به خاك عراق, كاملاً بي اعتبار شده بود و كسي به رغبت حاضر نبود پاي به اين كشتارگاه, كه جز براي گردانندگان رژيم سودي براي احدي دربرنداشت, بگذارد. از اين رو, رژيم ناچار بود با تصويب بخشنامه و گذراندن قانون و سربازگيري اجباري و تعيين سهميه اعزام نيرو به جبهه ها, براي كارخانه ها و ادارات, تنور اين جنگ ضدميهني را گرم نگه دارد.


 ازجمله ترفندها براي كشاندن نيرو به جبهه ها, يكي هم راه انداختن كاروان «راهيان كربلا» بود كه خبرها و تصاوير آن را, با آب و تاب, در راديوها و تلويزيونها و مطبوعات, به وفور پخش ميكردند.
مثلاً, راديو رژيم در روز 24 آبان 64 اعلام كرد: «گروه كثيري از رزمندگان شهر قم تحت عنوان ”راهيان كربلا“ امروز پس از شركت در مراسم عبادي ـ سياسي نماز جمعه تهران عازم جبهه هاي جنگ تحميلي شدند». «اين گروه, ديروز پس از ديدار با آيت الله منتظري,  از قم به سوي تهران حركت كردند و بر سر راه به بهشت زهرا و سپس براي ديدار امام خميني به جماران رفتند».


هياٌت وزيران دولت ميرحسين موسوي در روز 17مهر64 براي تاٌمين نيازهاي نيرويي جبهه ها طرح جديدي را به تصويب رساند كه بر اساس آن, كليه نهادهاي دولتي موظّف شدند در هر زمان با  «تا 20درصد شاغلين مرد دستگاه متبوع براي اعزام به جبهه موافقت نمايند».

lماجراي کشتار زائران حج در مکه


در مراد ماه سال ۱۳۶۶  رويداد كشتار زائران حج در مكه اتفاق افتاد. در زماني كه باند مغلوب  رژيم  به عنوان «عصر طلايي امام!»  از آن ياد مي كند.  دكتر علي معصومي تاريخ نگار مبارز ميهنمان  در  سلسله مقالاتي با عنوان « آن روزهايي طلايي!» به اين ماجرا پرداخته اند.

در روز ۶مرداد۱۳۶۶ (۲۸ژوييه۱۹۸۷), خميني در پيام بسيار طولاني خود براي زائران حج, ازجمله گفت: «...من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم و قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند اگر خميني يکّه و تنها هم بماند, به راه خود ـ که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستي است ـ ادامه مي دهد و به ياري خدا در کنار بسيجيان جهان اسلام... خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگان... سلب خواهدکرد... من با اطمينان مي گويم که اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت مي نشاند؛ اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يکي پس از ديگري, برطرف و سنگرهاي کليدي جهان را فتح خواهدکرد... من به تمام جهان با قاطعيت اعلام مي کنم که اگر جهانخواران بخواهند در برابر اين موضوع بايستند, ما هم در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست. يا همه آزاد مي شويم و يا به آزادي بزرگتري, که شهادت است, مي رسيم...» (راديو رژيم, ۶مرداد۶۶).
در پي صدور پيام خميني به زائران حج, سپاه پاسداران با انتشار اطلاعيه يي با عنوان «لبيک يا امام» اعلام کرد آماده است «تحت لواي پرچم اسلام و فرماندهي امام تا سرحد شهادت, اعتلاي کلمه توحيد را سرلوحه مبارزه بي امان خويش با استکبار جهاني قراردهد» (راديو رژيم, ۷مرداد۶۶).

نامه خميني درباره «دلايل پايان جنگ تحميلي»

خبرگزاري «ايلنا» ـ 7مهرماه 1385:
«دفتر هاشمي رفسنجاني» نامه خميني «به مسئولان لشكري و كشوري», درباره «دلايل پذيرش آتش بس در جنگ تحميلي» را, كه تاريخ تحرير آن 25تيرماه  1367 است, منتشركرد. بخشهايي از اين نامه را در زير مي خوانيد:


«... مسئولان نظامي ما, اعمّ از ارتش و سپاه... صريحاً اعترف مي كنند كه ارتش اسلام به اين زوديها هيچ پيروزي به دست نخواهدآورد و نظر به اين كه... از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي دانند... و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران [محسن رضائي], كه يكي از دهها گزارش نظامي ـ سياسي است كه بعد از شكستهاي اخير به اينجانب رسيده... اينجانب با آتش بس موافقت مي نمايم و براي روشن شدن در مورد اتّخاذ اين تصميم تلخ, به نكاتي  از نامه فرمانده سپاه,   كه در تاريخ
 2/ 4/ 67 نگاشته است, اشاره مي شود. فرمانده مزبور نوشته است ”تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم. ممكن است در صورت داشتن وسائلي كه در طول پنج سال به دست مي آوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال 71, اگر ما داراي 350تيپ پياده و 2500توپ و 300هواپيماي جنگي و 300هليكوپتر, و قدرت ساختن مقدار قابل توجهي از سلاحهاي ليزر و اتم, كه از ضرورتهاي جنگ در آن موقع است, داشته باشيم, مي توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي (=تهاجمي) داشته باشيم...“
مسئولان جنگ مي گويند تنها سلاحهايي را كه در شكستهاي اخير از دست داديم, به اندازه تمام بودجه يي است كه براي سپاه در سال جاري درنظرگرفته شده بود. مسئولان سياسي مي گويند كه از آنجا كه مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد, شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است... اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين و حفاظت از جمهوري اسلامي, اگر آبرويي داشته باشم خرج مي كنم...


گفتم جلسه يي تشكيل گردد تا آتش بس را به مردم تفهيم نمايند. مواظب باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي, شما را از آن چه صلاح اسلام است, دوركنند. صريحاً مي گويم بايد تمام همّتان  در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس العمل مي شود...»

«زهر آتش بس»

 در روز 27 تيرماه 67 (18 ژوييه1988) سيدعلي خامنه اي, رئيس جمهور, در نامه يي به پرز دو كوئيلار, دبيركل ملل متحد, بعد از يك سال كه خميني از پذيرش قطعنامة 598 سازمان ملل سرباز زده بود, اعلام كرد: جمهوري اسلامي ايران «...به منظور ياري كردن دبيركل سازمان ملل جهت استقرار امنيت بر اساس عدالت, قطعنامة 598 را به طور رسمي پذيرفته است...» (راديو رژيم, اخبار ساعت 14, 27تيرماه67).  هاشمي رفسنجاني نيز در يك كنفرانس مطبوعاتي دربارة پذيرش قطعنامة 598 گفت: «... تصميم حضرت امام امت براي پذيرش آتش بس يك فصل جديدي را در تاريخ ما بازخواهد كرد.» وي در مورد دلايل اتّخاذ اين تصميم گفت: «... اين تصميم متكي به خيلي چيزهاست كه فعلاً, به خاطر اين كه عمدة آنها از اسرار نظامي ـ سياسي هستند, نمي توانم توضيح بدهم ... رويدادهاي اخير مؤيّد اين مطلب بود كه ادامة جنگ مي تواند حوادث بسيار ناگواري به دنبال داشته باشد... آمريكا با انهدام هواپيماي مسافربري نشان داد كه اگر ايران به جنگ خود با عراق ادامه دهد, اين خطر هميشه وجود دارد كه بارديگر مرتكب جنايات فجيع ديگري شود... ما با قبول اين قطعنامه به دنيا ثابت كرديم كه برخلاف تبليغاتي كه عليه ما جريان دارد, ما مردم منازعه جويي نيستيم... مداخلة آمريكا و شوروي بود كه اين جنگ را بر ما  دشوار ساخت. ما به ظاهر با بعثي هاي عراق مي جنگيديم, اما, در واقع, با آمريكا و شوروي در نبرد بوديم...

كودكان قربانيان جنگ طلبي و فناتيزم خميني




در دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق, جنگي كه تنها خميني براي سرپوش گذاشتن بر بحرانهاي داخلي و فرار از پاسخگويي به مطالبات مردم و براي حفظ و بقاي رژيمش بر ادامه آن اصرار مي ورزيد, كودكان قربانيان معصومي بودند كه تحت عنوان نيروي يك بار مصرف براي پاك كردن ميادين مين روانه جبهه هاي جنگ مي شدند.
رضا اولياء نقاش و مجسمه ساز ايراني يكي از مخالفان جنگ ضد ملي و ضد ميهني خميني در اعتراض و در افشاي اين  طرح جنايتكارانه به كام مرگ فرستادن كودكان در آن ايام و در اوج نعره هاي جنگ طلبانه خميني طرحي با نام كودكان دوازده ساله قربانيان جنگ طلبي و فناتيزم خميني  كشيده است كه تصويري از اين جنايت هولناك ضد بشري است.

كودكان قربانيان جنگ خانمانسوز خميني


جنگ خانمانسوز خميني تنها در طرف ايران 1ميليون کشته و 2ميليون معلول و مجروح و4ميليون آواره و بيش از هزارميليارد دلار خسارت برجاي گذاشت.  وزير آموزش و پرورش رژيم در سال 67 اعلام کرد که در اين جنگ ،450هزار دانش‌آموز به جبههها فرستاده شدند.  اين دانش‌آموزان در تاکتيک «حمله با امواج انساني» با عنوان «سربازان يک بار‌مصرف» مورد استفاده قرارگرفتند.
رفسنجاني درنماز جمعه روز 9آبان سال 1376 اعتراف کرد که 36000تن از اين کودکان دانش‌آموز در جبههها جان خود را از دست دادند. رفسنجاني هم‌چنين اعتراف کرد که يک قرن درآمد نفت ايران يعني متجاوز از 1000ميليارد دلار به تنور اين جنگ ريخته شده است.

هم زدن حليم ولايت و ادعاي....!


چندي است که عده اي که خود را در صف اپوزيسيون قلمداد ميکنند، به پرو پاي مجاهدين ميپيچند. اتهام ميزنند، باز خواست ميکنند، رهنمود ميدهند و...اگر هم بگوئي که عزيز، قربان، جناب، چرا دست از سر اينها بر نميداريد و سازمان خود را تشکيل نميدهيد و شيوه مبارزه خود را دنبال نميکنيد و...؟ بجاي پاسخ دوباره يک مشت ليچار ديگر بارت ميکنند. در فضاي پر تلاطم کنوني البته کمتر کسي است که بدين سرگرميها توجهي نشان دهد. با اين همه براي روشنگري،  برخي حقيقت ها را بايد گفت. هرچند  اين عده حتما از تقابل و دهن بدهن شدن استقبال ميکنند اما اين نوشته نه به قصد پاسخگوئي بل به رسم دفاع از اصل خدشه ناپذيربيان حقيقت است  که وظيفه اخلاقي هر کس،  در هر جا و هر زمان ميباشد.

ولي فقيه" جنايتکار را در حد خدائي بالا کشيدن که محض رضاي خدا نيست!

دوستان نمي دانم شما هم مثل من وقت مي کنيد که سري به سايتهاي رژيم بزنيد يا نه؟ من روزانه نيم ساعت به اين سايتها سرک مي کشم از روي کنجکاوي مي خواهم ببينم چه مي نويسند. البته ناگفته نماند خواندن مطالب اين سايتها هم حوصله مي خواهد . از خزعبلاتي که مثلا شيخ محمد يزدي با دستمال يزدي بدست!! همين چند روز پيش بافته مبني بر اينکه«ولي فقيه هرگز اشتباه نمي کند». نعوذبالله پيامبر خدا هم اينچنين حاشيه امنيتي در بري از خطا بودن براي خود قائل نبود.

شعار الهام بخش وحدت: مرگ بر اصل ولايت فقيه





فرق اصلاح طلب واقعي و اصلاح طلب قلابي در اين است كه يك اصلاح طلب واقعي در كنار جنبش مقاومت مردم ايران براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه قرار مي گيرد. قسمتهايي از مقاله اعلاميه سبز در سايت خود نويس گوياي اين حقيقت است كه سراب اصلاح طلبي در رژيم ولايت فقيه فريبي بيش نبود وگذشت زمان بر همگان ثابت كرد يگانه راه حل براي رسيدن به آزادي نفي تماميت اين رژيم قرون وسطايي و غير قابل استحاله , رُفرم و اصلاح است. اعلاميه سبز در سايت خود نويس مي نويسد: 
« با حرکت جنبش آزاديخواهي در مسير رو به رشد خود و با آشکار شدن بيش از پيش رذالت و وحشي گري سيستم ولايت فقيه، طيف اصلاح‌طلب حکومتي به مرور زمان کوچک و کوچک‌تر گشته و فعالان و چهرههاي منسوب به اين جريان شکست خورده فکري و سياسي يا به ديکتاتور و يا به طيف اصلاح‌طلب اصيل ملحق مي‌شوند. در هفته هاي گذشته اعلام علني سرسپردگي چندين تن از خودفروشان به جبهه ارتجاع را شاهد بوديم. حرکات مشابه و سرسپردگي هاي بيشتر در مسير رو به رشد جنبش آزاديخواهي متصور است.

مرا اميد به اين جان سختي نبود كه شاهد اين همه درد باشم!


دوستان سلام ديشب بر سر کار بودم که به خانواده ام از سوي ياران مقاومت خبر داده شد که برنامه سيماي آزادي را تماشا کنند. شب که به خانه برگشتم همسرم و فرزندم را در بين راه لندن - ژنو يافتم که رفته بودند تا صداي مظلوميت مقاومت ايران را در اعتصاب آنجا فرياد کنند. با تني خسته بخشي از برنامه استماع کنگره آمريکا را از اخبار سيماي آزادي ديدم و امروز صبح هم شهادت خواهر مجاهد مجروحم را مشاهده کردم.

روز تاريخي هيجده تير قيام در برابر سراب اصلاح طلبي را فراموش نكنيم!

 در آستانه روز  فراموش نشدني هيجده تير ۱۳۷۸ هستيم روزي كه دانشجويان و مردم قهرمان تهران  با قيام يک‌هفته‌يي خود زمين را در زير پاي آخوندهاي دژخيم به‌لرزه درآوردند. اين روز روزي ستايش انگيز و يك نقطه عطف در تاريخ جنبش دانشجويي است.  در اين روز دانشجويان در برابر سراب اصلاح طلبي  و بساط شعبده بازي يك آخوند شياد و حيله گر  و مانور اصلاح طلبي قلابي اش كه هدفي جز حفظ و بقاي  همين رژيم پليد و سركوبگر را نداشت به پا خواستند  و آن را در هم پيچيده و كمر شكن نمودند. قيام 18تير خيزش اعتراضي دانشجويان عليه اختناق رژيم آخوندي بود که با شرکت گسترده مردم و جوانان دلير از ديگر نقاط به‌سرعت به ‌يک قيام بزرگ در تهران، تبريز و شانزده شهر ديگر ايران تبديل شد و به‌مدت يک هفته، رژيم ولايت فقيه را به‌لرزه درآورد.

وقتي کودکان گلفروش را کنار خيابان مي بيني آيا ميتواني از زندگي مرفه کودک خود لذت ببري ؟

پاسخ يكي از كاربران بالاترين به كاربر ديگر
به لوک ات مي - اشرف دراصل پايگاه ارتش آزاديبخش ملي بود . درسال 1365 مجاهدين از فرانسه به عراق رفتند علت مشخص اش اينکه فرانسه با ايران روابط خاصي برقرار کرده بود و ميخواست مجاهدين را به ايران ديپورت کند درنتيجه آنها براي ادامه مبارزه شان به عراق رفتند استراتژي آنها جنگ آزادي بخش بود يعني از عراق مرتب نيرو به ايران بفرستند و درعمليات هاي مسلحانه مردم و سربازان را که از جنگ متنفر شده بودند جذب کنند يک ارتش توده اي درست کنند و رژيم خميني را سرنگون کنند در آن شرايط که جنگ باعث سرخوردگي مردم شده بود و دسته دسته سربازها خودشان را تسليم مجاهدين ميکردند .

نگاهي به پرونده دادگاه کتاب واواک در خدمت آيت الله ها - علي بيگدلي، دکتر در حقوق از دانشگاه تولوز فرانسه


در آوريل 2009 ميلادي، موسسه فرانسوي انتشارات تيمه، کتابي زير عنوان واواک در خدمت آيت الله ها به زبان فرانسه چاپ و منتشر کرد. نويسنده اين کتاب آقاي ايوبونه، رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه ( د- اس- ت) مي باشد، وي در سال هاي 1982-1985 در دوران رياست جمهوري فرانسوا ميتران، رئيس جمهور سوسياليست فرانسه، در راًس اين سازمان بود. چند سالي است که به اين سازمان ماًموريت هاي بيشتري واگذار شده و به همين دليل نام آن تغيير کرده و ( د- س-ار-اي) ناميده مي شود، که برگردان فارسي آن ، ( سازمان مرکزي اطلاعات داخلي)  مي شود.