How one woman is leading the opposition against the Iranian regime

While media outlets in Iran are speaking about “the end of the revolution, sense of despondency among revolutionaries and the disregard of Khomeini”, Khamenei has proven incapable of controlling the regime, which is riddled with internal dissensions and crises. In addition, the regime is so chauvinistic that it could not include a single woman in the new cabinet of Hassan Rouhani.
Meanwhile, Iran’s opposition-in-exile celebrated its 52nd anniversary on September 6, where its congress elected a woman as its new Secretary General.
A movement based on values
The PMOI (People Mojahedin Organisation of Iran) is the strongest and most unique movement in contemporary history, where a woman holds the reins of leadership, and the central council of this organization consists of thousands of women.
This PMOI congress, which has several thousand members in Albania, France, Germany, London and Sweden, elected Ms. Zahra Merrikhi as the new Secretary General for the next two years.
Zahra Merrikhi now heads a movement whose members adhere to the view that humans are equal and only those are superior to others who imbibe and practise higher human values, take on righteous responsibilities and dedicate their lives to the good of all people.
In her speech to members of the Mojahedin, Zahra Merrikhi described the PMOI as “an important academy for human relations, a society with the noblest of emotions, as well as political and social responsibility.”
This movement seeks to create a human society that safeguards national and collective interests, a society where people think about each other and are helpful to one or another, a society which — according to Iran’s well-known poet Ahmad Shamloo — “is full of kindness and beauty, and every human being develops fraternal feelings for other human beings.”

رمز شادابی و استواری مجاهدین خلق ایران

در سپهر سیاسی اجتماعی ایران ۵۲ سال پیش جنبشی طلوع کرد که زاییده ی تاریخ مبارزات این سرزمین از مشروطه تا آن زمان بود. بویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد و یاس و نومیدیی که بر فضای روشنفکران آن روزگار سایه افکنده بود سقف و افق فعالیت های سیاسیون  فعالیت های  رفرمیستی و پارلمانتاریستی بود که  جبهه ملی و نهضت آزادی آن را نمایندگی می کردند. محاکمه سران این نهضت و محکومیت آنها و پایان اینگونه فعالیت ها راهی را پیش پای جوانان روشنفکر و پرشوری که به این نهضت پیوسته بودند گشود که رهروان آن دو جنبش چریکی مجاهدین و فدایی ها بودند که از صادقترین و فداکارترین فرزندان مردم ایران محسوب می شدند و راه و رسم و مبارزه و جانبازیهای آنان این حقیقت را مهر تایید زد.
در این رابطه و در پیوند با ۵۲ امین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران آقای  دکترمنشور وارسته از متحدین این سازمان و از اعضای شورای ملی مقاومت ایران مقاله ای با عنوان «رمز شادابی و استواری مجاهدین خلق ایران» نوشته اند که ذیلا از نظر میگذرد:
«با آغاز پنجاه و سومین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران، فرصت را مغتنم شمرده به طرح این سؤال می پردازم که به راستی رمز پایداری سازمان مجاهدین خلق ایران در مصاف با دو دیکتاتوری شاه و شیخ و بخصوص ایلغار آخوندی و متحدین خارجی اش چیست؟

سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایرانبا تأملی بر تاریخ پربار سازمان مجاهدین خلق طی بیش از نیم قرن گذشته، آنچه قبل از هر چیز قابل تعمق و تقدیر است، پافشاری و استواری بر آرمان آزادیخواهی و کوشش در محو استبداد (از جنس شاه و شیخ) از کشور ایران بوده است.
با عنایت به حجم تهاجمات سیاسی- تروریستی علیه مجاهدین خلق، به ویژه از زمان آغاز حکومت ملاها، چه در بعد داخلی و چه در ابعاد جهانی، به جرأت می‌توان گفت که هیچ نیروی سیاسی را یارای مقاومت در مقابل آن نبوده؛ اما این فرزندان زنده‌یاد مصدق، سودایی جز سرنگونی رژیم پلید آخوندی در سر و دل نداشتند. به‌حق که در نبرد بین انسان‌های پایدار و روزهای دشوار، این انسان‌های پایدار هستند که می‌مانند و روزهای دشوار که می‌روند. انسان‌های فرهیخته و تراز نوین که به ندای وجدان‌های بیدار خود پاسخ داده و با قبول همه نوع ابتلائات، بی هیچ چشم داشتی در قبال منافع حقیر مادی و بجای تسلیم و وادادگی در مقابل اهریمن ارتجاع، مصمم و پرصلابت فریاد آزادی‌خواهی سر داده و پرچم مردم‌سالاری و حق‌طلبی را به اهتزاز درآورده‌اند. «جان ماکسول» می‌گوید: کسی که پا را از مرز زندگی عادی فراتر می‌نهد، آرزویی بزرگ در دل دارد. چه آرمانی والاتر از اینکه این قاصدان آزادی، جز استقلال و آزادی برای میهن نمی‌خواهند و با پایداری بر آرمانشان باعث برانگیخته شدن خشم استبداد دینی و حسادت مغرضان و ورشکستگان سیاسی مدعی؛ که از درون مایه‌ای حقیقی بی‌بهره‌اند، شدند. آنهایی که دستی در آتش دارند و مبارزه علیه ارتجاع دینی را خوب فهم می‌کنند، به‌خوبی درک می‌کنند که ذره‌ای از فشارها و تضییقاتی که طی این ایّام علیه مقاومت اعمال گردید می‌توانست به تلاشی هر نیروی سیاسی بیانجامد. آرتور کلارک نویسنده انگلیسی (۲۰۰۸-۱۹۱۷) به درستی اظهار میدارد که: تنها راه کشف ممکن‌ها، رفتن به ورای غیرممکن‌هاست. روزی که آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت و رهبر مجاهدین خلق ایران در مقابل خمینی ایستاد و با شجاعت قانون اساسی ولایت‌فقیه را خلاف روح دموکراسی و آزادیخواهی تفسیر نمود و با قبول تمام ریسک‌های متصور به سینه خمینی دست رد زد، عمق اعتقاد این سازمان به مقوله آزادی و تنفر از ارتجاع دینی را به نمایش گذاشت. با این تصمیم تاریخی، سنگ بنای جنبشی را بنا نهاد که با دو هدف بزرگ تاریخی قدم در میدان مبارزه نهاد:
الف: محو ارتجاع دینی زیر چتر اسلام و برانگیختن آزادگان به قیام علیه دین‌فروشان حاکم بر ایران.
ب: برقراری نظامی سکولار و دموکراتیک مبتنی بر موازین اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر.
بدینگونه هویت آزادیخواهانه آقای رجوی و تمام یاران ایشان در سازمان مجاهدین برجسته شد.
از آن به بعد شاهد بزرگترین و سهمگین‌ترین نبرد میان دو طیف غاصبان حق حاکمیت مردم ایران و قاصدان آزادی و مردم سالاری ایران هستیم. بیش از سی و شش سال است که این نبرد ادامه دارد.