
برای پاسخ به پرسش در خصوص وضعیت سنت پایه گذاری شده توسط مسعود رجوی، نخست باید ببینیم مسعود رجوی پایه گذار چه سنت نظری و عملی بوده است
۰

همگان می دانند که پس از دستگیری های گسترده سال ۱۳۵۰ و اعدام بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق، مسعود رجوی تنها فرد بازمانده از مرکزیت سازمان بود که با تلاشی شبانه روزی به بازسازی سازمان و آموزش کادرهای آن در درون زندان همت گماشت۰ به دیگر سخن، آن چه از تشکیلات و آموزه های نظری یا تئوریک م
جاهدین پس از آن ضربه هولناک باقی ماند، حاصل رهبری و هدایت نظری و عملی مسعود رجوی بود۰
به همین ترتیب پس از ضربه درونی سال ۱۳۵۴از سوی گروهی مارکسیست که قصد بلعیدن میراث مجاهدین را داشتند، این بار نیز کوشش های تئوریک و عملی مسعود رجوی بود که یک بار دیگر سازمان مجاهدین خلق را از فروپاشی یا درغلتیدن به کام آن گروه مارکسیست نجات داد.
مسعود رجوی: جدال سیاسی با خمینی

مسعودرجوی: کلان تئوری اصلاح ناپذیری نظام و ضرورت سرنگونی

شالوده نظری در ترازوی نقد
در عرصه داخلی و علیرغم چند دهه سرکوب گسترده و هولناک هرگونه مخالفت و مقاومت، در چند مقطع امید به بهبود اوضاع و تغییر از درون حاکمیت در ذهن گروهی از مردم ناراضی قوت گرفت۰ نخست، با پایان جنگ و روی کار آمدن رفسنجانی به عنوان چهره ای "میانه رو" و تلاش او برای ارائه تصویری متفاوت از حاکمیت، چنین می نمود که اندیشه اصلاح ناپذیری ولایت فقیه ابطال شده است۰ اما دیری نپایید که ماهیت واقعی رفسنجانی با سر به نیست کردن ناراضیان و روشنفکران در داخل کشور که بعدها به قتل های زنجیره ای معروف شد، و نقش او در هدایت عملیات ترور مخالفان و اعضا مقاومت در خارج از ایران از پرده برون افتاد و آشکار شد۰ این همان چهره ای از رفسنجانی است که در دوره موسوم به "اصلاحات" به بخشی از گفتمان رایج در خصوص تاریخ جمهوری اسلامی بدل شد و همگان او راعامل پشت پرده بسیاری جنایات در گذشته به شمار می آوردند۰ کوتاه سخن، حاکمیت رفسنجانی یکی از سیاه ترین دوره های کارنامه جمهوری اسلامی از نظر سرکوب و کشتار مخالفان و رکورددار عملیات تروریستی برون مرزی علیه اعضای گروه های مخالف بود۰ به عبارت دیگر، داعیه اصلاح امور و میانه روی او پوچ از آب در آمد و این یعنی اندیشه اصلاح ناپذیری نظام و ضرورت تلاش برای سرنگونی آن برای هر گونه گشایش واقعی در امور قوت گرفت۰
خاتمی و آزمون تئوری اصلاح ناپذیری نظام
اما مهمترین دوره گسترش امید به اصلاحات از درون نظام بی تردید دوره موسوم به "اصلاحات" و روی کار آمدن خاتمی بود۰ سال ۱۳۷۶ و ماه های آغازین ریاست جمهوری خاتمی بدون شک نقطه اوج باور به امکان پذیر بودن تغییرات از درون نظام بود۰ این امید در داخل کشور به شکل اعتماد و حمایت بخش قابل توجهی از مردم به خاتمی و "اصلاح طلبان" همراه او ابراز شد۰ این دوران نقطه اوج امید قدرت های غربی به تغییر رفتار نظام نیز بود۰ به عنوان نمونه، دولت بیل کلینتون گام های بسیاری برای بهبود روابط با ایران برداشت که مهم ترین آنها قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق ایران، نیروی اصلی مقاومت علیه جمهوری اسلامی، در فهرست گروه های تروریستی وزارت خارجه آمریکا بود۰

اگر میانه روی و تغییر رفتار جمهوری اسلامی بختی برای توفیق داشت، در دوره خاتمی بهترین شرایط برای تحقق آن فراهم بود۰ اگر اصلاح طلبی فراتر از حوزه شعارو وعده های لفظی، موضوعی جدی برای ایجاد تغییر واقعی در رفتار جمهوری اسلامی بود، در دست داشتن کنترل دو قوه مجریه و مقننه، پشتیبانی بخشی از مردم و دانشجویان در داخل کشور، و حمایت توأم با خوشبینی دولت های غربی از جمله ایالات متحده امریکا فرصتی تکرار ناشدنی برای اثبات تغییرپذیری نظام از درون فراهم کرد۰ اما در عمل آن چه واقع شد ادامه سیاست سرکوب، تعقیب و کشتار ناراضیان در داخل و حمایت پیگیر از گروه های تروریستی در منطقه بود۰ در عرصه داخلی، قیام دانشجویان در هجدهم تیر ماه ۱۳۷۸ به مثابه نخستین آزمون جدی برای سنجش ادعاهای مربوط به جامعه مدنی و مدارا، ماهیت خاتمی و "اصلاح طلبان" و یگانگی شان با حاکمیت و دشمنی با مردم و دانشجویان را آشکار ساخت۰ این امر به نوبه خود موج بزرگی از سرخوردگی به ویژه در میان دانشجویان را موجب شد که افزایش بی سابقه فرار نخبگان به خارج کشور یکی از عوارض و نشانه های آن بود۰
همچنین، به برکت افشاگری های هسته ای شورای ملی مقاومت در سال ۱۳۸۱ و باز شدن مشت خاتمی در عرصه هسته ای، عدم تمایز میان اصلاح طلبان و تندروها در این موضوع محوری و حساس نیز روشن شد۰ به دیگر سخن، در زمینه نیاز به سرکوب داخلی و ادامه برنامه هسته ای برای بقای رژیم، تفاوتی میان اصلاح طلبان و تندروها نبود۰ در عرصه سیاست خارجی نیز به رغم حمایت های جدی اروپا و امریکا و قرار دادن نام مجاهدین در لیست های تروریستی و ایجاد محدودیت های بسیار برای اعضا و هواداران مقاومت، گشایشی جدی در رابطه رژیم با غرب روی نداد۰ به طور خلاصه، خاتمی و اصلاح طلبان را نیز نمی توان موردی برای نفی یا ابطال کلان تئوری ارائه شده توسط مسعود رجوی در خصوص اصلاح ناپذیری رژیم و ضرورت سرنگونی به حساب آورد۰
روحانی و آزمون تئوری اصلاح ناپذیری نظام
ریاست جمهوری روحانی در سال ۱۳۹۲ عرصه آزمون دیگری برای سنجش تئوری اصلاح ناپذیری نظام بود۰ جمهوری اسلامی به خاطر مجموعه ای از عوامل از جمله جدی شدن خطر حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران و فشار تحریم های مالی، نفتی و تسلیحاتی به حصول توافق با کشورهای ۵+۱ نیاز مبرم داشت۰ این امر موجب شد که در اوج شعارهای بی دنده و ترمز هسته ای در سال ۲۰۱۱ میلادی و با کمک عمان به عنوان میانجی به پای میز مذاکره هسته ای بازگشت و برای راحت کردن خیال غربی ها از بابت جدی بودن تغییر سیاست ایران در سال ۱۳۹۲ جای احمدی نژاد را به روحانی "مدره" دادند تا مذاکراتی که در زمان احمدی نژاد آغاز شده بود را به سرانجام دلخواه رژیم یعنی توافق هسته ای، رفع خطر حمله نظامی و رفع تحریم ها برساند۰اما علیرغم آن که رژیم به بخش اصلی آنچه می خواست دست یافت، نه تنها هیچ بهبود ملموسی در سیاست داخلی یا خارجی جمهوری اسلامی در دوره روحانی دیده نمی شود بلکه حتی سرکوب داخلی و دخالت های زیانبار منطقه ای رژیم افزایش هم یافته است۰ کوتاه سخن، همچنان شالوده نظری ارائه شده از سوی مسعود رجوی ابطال نشده و استوار باقی مانده است۰ هنوز پس از گذشت چند دهه از طرح این نظر، همچنان جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است و تنها راه ایجاد تغییر واقعی در ایران تلاش برای سرنگونی آن است۰
سخن پایانی
سیاست ها و عملکرد سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در طی چهار دهه گذشته آشکارا مبتنی بر یک شالوده نظری یا تئوریک بوده است: اصلاح ناپذیری رژیم ولایت فقیه و ضرورت تلاش همه جانبه برای سرنگونی۰ همه سیاست ها و برنامه های خرد و کلان مجاهدین و شورا در طی این مدت با عطف نظر به این شالوده واساس تئوریک قابل فهم و قابل دفاع است۰ با وجود همه تلاش های صورت گرفته از سوی رژیم برای ایجاد امید به تغییر از درون، تاکنون هیچ شاهد جدی برای اصلاح پذیری نظام ولایت فقیه پیدا نشده و همچنان راه تغییر واقعی از سرنگونی رژیم می گذرد۰ درک تئوریک مسعود رجوی از ماهیت رژیم ولایت فقیه، اصلاح ناپذیری آن، و نیاز به تلاش همه جانبه برای سرنگونی رژیم همچنان پس از گذشت چند دهه نه تنها ابطال نشده بلکه بیش از پیش استوار، روشن، و راهگشاست۰
شهرام احمدی نسب عمران