ميخواهيد يک نيرويي را که سي سال درسخت ترين شرايط زيسته است مبارزه کرده است يکسره درسنگرها بوده است . هزاران هزار قتل عام شده و مثله شده و شکنجه شده داشته است درهرشهري و هر دهي گوري از شهداي آن هست و خانواده اي دربرابر آن گور ايستاده است براي روز انتقام . خانه وزندگي و خواب و خوراک را برخود حرام کرده است حتي از زن وبچه و زندگي طبيعي گذشته است . از ده ها دانشگاه و ده ها مدرک دکتري در کشورهاي غربي گذشته است از عزيزترين کسان اش گذشته است ويکسره برروي يک اصل پافشاري کرده است و آن اصل آزادي مردم ايران اصل مردمسالاري و اصل رفاه طبقه فقير جامعه بوده است . شما با اين تبليغات ميخواهيد چه چيزي بكنيد و چه چيزي را اثابت کنيد ؟
اينکه آنها نيستند؟
خب اينکه ممکن نيست. زيرا هستند و خيلي هم خوب هستند. کاملا منظم و تشکيلاتي و بارهبري و با دولت درتبعيد و بصورتي که هيچ نيروي اپوزيسيون ايراني ديگري اينگونه نيست . برنامه هاي مشخصي براي آينده ايران آزاد دارند. اصل اولشان سکولاريسم است که از هما ن سال 60 و وقتي که شوراي ملي مقاومت را تشکيل دادند دربرنامه هايشان نوشتند. اصل دومشان پلوراليسم است ,يعني چند صدايي و چند حزبي بودن و اصل آزاديهاي مطرح در اعلاميه جهاني حقوق بشر يعني آزادي بيان و روزنامه و حزب و تظاهرات . با اين نيرويي با اين قدرت شما چه ميخواهيد بکنيد؟!. مي خواهيد نابودش کنيد؟ آيا قدرت تان از خود خميني بيشتر است ؟
او نتوانست از بين شان ببرد . در اوج دجالگري و مردم فريبي اشت ونعره هاي جنگ جنگ تا پيروزي اش !
آٌيه الله منتظري درنامه اي که به خود خميني در اعتراض به قتل عام هاي سال 67 نوشت گفت مجاهدين خلق را با کشتن نميشود از بين برد آنها فرد نيستند يک نحوه تفکر هستند و تفکر با کشتن از بين نمي رود بلکه رشد ميکند. بنابراين خود خميني نتوانست مجاهدين را نابود کند.
آن هم با دسته دسته به جوخه هاي اعدام فرستادن و با شکنجه گاه هاي لاجوردي و خانه هاي امن و تجاوزات بيشمار به زنهاي مجاهد و گورهاي دسته جمعي در گورستان خاوران, حالا سئوال جدي من از شما اين است که با اين ادا و اطوارها و هي اسم سبز ته اسم خودتان
چسباند ن آيا ميتوانيد يک نيروي جدي سياسي را از ميدان بدر کنيد ؟ خب اينکه مسلم است که نميتوانيد .
بنابراين اگر ضد اين رژيم سنگسار و قطع دست و زندان و شکنجه و مال مردم خور هستيد , عقل حکم ميکند که از اين نيرو درجهت نفي خطر اصلي يعني جمهوري اسلامي بايد حمايت کرد, درغيراينصورت بنابراين ميشود اين را فکر کرد که شما ها اصلا درپي نابودي جمهوري اسلامي نيستيد که دراينصورت کارهايتان قابل فهم ميشود , چون بهرحال براي زمين زدن يک قدرت و يک دولت حاکم مثل جمهوري اسلامي بايد استراتژي داشت و تاکتيک داشت و منطق داشت اين کاري که شما داريد ميکنيد و هي سعي ميکنيد به مجاهدين ضربه بزنيد هيچ منطق عقلاني در پشت ان ديده نميشود کاش اهل بحث و فحص منطقي بوديد و من ميتوانستم بفهمم که کار شما چيست و براي چه اين کارها را اصلا ميکنيد وآيا دانسته اين کارها ميکنيد يا تحت تاثير تبليغات جمهوري اسلامي هستيد ؟ چون چند کلمه سبز ديد م مثل مثلا ... سبز و .... وبرايم سئوال شد
درضمن اگر حقيقتا اهل فکر وعقل بوديد ميدانستيد که توهين و تحقير هرکس و هرنيرو برضد خودش کار ميکند يعني وقتي با کلمات زشت و توهين آميز بخواهيد يک نيرو و نفرات وابسته به آن را بکوبيدآنها بيشتر ميشوند و کساني هم هستند که بينابيني اند و لي اهل منطق و وجدان و دراين وسط طرف نيروي سرکوب شده را ميگيرند الان براي خيليها در عمل ثابت شده است , کساني که اهل منطق نيستند وفقط ميخواهند با توهين و تحقير ديگران راهشان را پيش ببرند منزوي شده اند و ديگر بسياري از نوچه ها و هوادارهاي خودشان را از دست داده اند خلاصه اش اينکه با هر هدفي که داريد وسيله اي را انتخاب کرده ايد که ضد آن هدف است! چون مردم نه کورند و نه کر مي بينند و ميشنوند و ميخوانند وقضاوت ميکنند و قاضياني بسيار سخت گير و بي اغماض هستند.
درضمن سي سال تمام جمهوري اسلامي با کل بسيج و سپاه و تلويزيون و روزنامه اش به همين صورت خنديد و مسخره کرد و کشت و نابود کرد به کجا رسيد ؟ آيا توانست حکومت اش را سرپا نگاه دارد و از فرو پاشي که درتقدير هر حکومت ديکتاتور و مزخرف است جان سالم بدربرد . پس چطور باز يک عده ميخواهند با مسخرگي و دلقک بازي و تحقير و توهين و بي ادبي به ديگران و کساني که همفکرآنها نيستند مثلا براي خودشان جايي باز کنند ؟
آيا بي ادبي وفحش و توهين به كساني كه اطلاع رساني و روشنگري مي كنند و جنايات رژيم را افشا مي كنند و مطالب مورد علاقه شان را مي نويسند يا پخش مي كنند و يا تاييد و حمايت مي كنند , شرط انسانيت و شرط ابراز هويت و بودن شماست / آيا بودن خود را درنبودن ديگران تفسير ميکنيد؟ اينکه شدني نيست چون جامعه ايران يک جامعه رنگين کماني است هزاران نحوه تفکر درآن هست هزاران گروه سياسي از آن برخاسته اند و خواهند خاست بقول شاعر . من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم - تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . حالا هرچه خواستيد درون مايه خود را كه توهين است و ناسزا برملا و قاه قاه به طرزي مُضحك بخنديد كه آدمي را ياد کارتون زيباي جرج جنگل مي اندازد , خنده هاي ساکنان جنگل به جورج اگر نديده ايد برويد ببينيد بسيار کارتون زيبايي است
مسلما آنجا که پاي استدلال لنگ مي آيد چوب و چماق و توهين و تکفير ميدان پيدا ميکند وقتي منطق نداريد و قدرت بحث و استدلال نداريد و جواب سئوال را نميتوانيد پيدا کنيد چوب تکفير و الله اکبر و حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله را برميداريد و مي افتيد دنبال کسي که ميخواهد با منطق کار کند درست مثل همان شيادي که درکتاب هاي مدرسه اي داستانش بود که به دهي ميرود و درآنجا برعليه معلمي شروع به تبليغات ميکند که او سواد ندارد و چيزي نميداند و دروغ ميگويد مردم جمع ميشوند و از او دليل ميخواهند بربيسوادي معلم ده و سواد خود فرد شياد او به معلم ميگويد بنويس مار و معلم با خطي خوانا مي نويسد مار . شياد آنوقت عکس ماري را ميکشد و هرد و را به مردم نشان ميدهد و مي پرسد به نظر شما کدام مار است اينکه من ترسيم کرده ام نه آنچه او کشيده است ؟ و مردم البته درآن زمان که انقلاب انفورماتيک نشده بود و اينترنت نبود وهزاران سند و مدرک و تاريخ نبود تصوير مار را که شيا د کشيده بود تائيد ميکنند و با چوب و چماق بدنبال معلم مي افتند و اورا ازده بيرون ميکنند کار شما کار همان شياد مار کش است ولي فرقش اين است که اينجا ده حسن آبا د وخميني آباد نيست اينجا اينترنت است و قرن بيست و يکم است و ايران است و مردم ايران با صد سال سابقه مبارزه براي آزادي و ديگر کسي فريب اين گونه جنگولک بازيها را نميخورد متاسفم برايتان براي همه تان متاسفم و براي مردم ميهنم که دچار چه سرنوشتي شده اند براي سي سال متمادي!
خب اينکه ممکن نيست. زيرا هستند و خيلي هم خوب هستند. کاملا منظم و تشکيلاتي و بارهبري و با دولت درتبعيد و بصورتي که هيچ نيروي اپوزيسيون ايراني ديگري اينگونه نيست . برنامه هاي مشخصي براي آينده ايران آزاد دارند. اصل اولشان سکولاريسم است که از هما ن سال 60 و وقتي که شوراي ملي مقاومت را تشکيل دادند دربرنامه هايشان نوشتند. اصل دومشان پلوراليسم است ,يعني چند صدايي و چند حزبي بودن و اصل آزاديهاي مطرح در اعلاميه جهاني حقوق بشر يعني آزادي بيان و روزنامه و حزب و تظاهرات . با اين نيرويي با اين قدرت شما چه ميخواهيد بکنيد؟!. مي خواهيد نابودش کنيد؟ آيا قدرت تان از خود خميني بيشتر است ؟
او نتوانست از بين شان ببرد . در اوج دجالگري و مردم فريبي اشت ونعره هاي جنگ جنگ تا پيروزي اش !
آٌيه الله منتظري درنامه اي که به خود خميني در اعتراض به قتل عام هاي سال 67 نوشت گفت مجاهدين خلق را با کشتن نميشود از بين برد آنها فرد نيستند يک نحوه تفکر هستند و تفکر با کشتن از بين نمي رود بلکه رشد ميکند. بنابراين خود خميني نتوانست مجاهدين را نابود کند.
آن هم با دسته دسته به جوخه هاي اعدام فرستادن و با شکنجه گاه هاي لاجوردي و خانه هاي امن و تجاوزات بيشمار به زنهاي مجاهد و گورهاي دسته جمعي در گورستان خاوران, حالا سئوال جدي من از شما اين است که با اين ادا و اطوارها و هي اسم سبز ته اسم خودتان
چسباند ن آيا ميتوانيد يک نيروي جدي سياسي را از ميدان بدر کنيد ؟ خب اينکه مسلم است که نميتوانيد .
بنابراين اگر ضد اين رژيم سنگسار و قطع دست و زندان و شکنجه و مال مردم خور هستيد , عقل حکم ميکند که از اين نيرو درجهت نفي خطر اصلي يعني جمهوري اسلامي بايد حمايت کرد, درغيراينصورت بنابراين ميشود اين را فکر کرد که شما ها اصلا درپي نابودي جمهوري اسلامي نيستيد که دراينصورت کارهايتان قابل فهم ميشود , چون بهرحال براي زمين زدن يک قدرت و يک دولت حاکم مثل جمهوري اسلامي بايد استراتژي داشت و تاکتيک داشت و منطق داشت اين کاري که شما داريد ميکنيد و هي سعي ميکنيد به مجاهدين ضربه بزنيد هيچ منطق عقلاني در پشت ان ديده نميشود کاش اهل بحث و فحص منطقي بوديد و من ميتوانستم بفهمم که کار شما چيست و براي چه اين کارها را اصلا ميکنيد وآيا دانسته اين کارها ميکنيد يا تحت تاثير تبليغات جمهوري اسلامي هستيد ؟ چون چند کلمه سبز ديد م مثل مثلا ... سبز و .... وبرايم سئوال شد
درضمن اگر حقيقتا اهل فکر وعقل بوديد ميدانستيد که توهين و تحقير هرکس و هرنيرو برضد خودش کار ميکند يعني وقتي با کلمات زشت و توهين آميز بخواهيد يک نيرو و نفرات وابسته به آن را بکوبيدآنها بيشتر ميشوند و کساني هم هستند که بينابيني اند و لي اهل منطق و وجدان و دراين وسط طرف نيروي سرکوب شده را ميگيرند الان براي خيليها در عمل ثابت شده است , کساني که اهل منطق نيستند وفقط ميخواهند با توهين و تحقير ديگران راهشان را پيش ببرند منزوي شده اند و ديگر بسياري از نوچه ها و هوادارهاي خودشان را از دست داده اند خلاصه اش اينکه با هر هدفي که داريد وسيله اي را انتخاب کرده ايد که ضد آن هدف است! چون مردم نه کورند و نه کر مي بينند و ميشنوند و ميخوانند وقضاوت ميکنند و قاضياني بسيار سخت گير و بي اغماض هستند.
درضمن سي سال تمام جمهوري اسلامي با کل بسيج و سپاه و تلويزيون و روزنامه اش به همين صورت خنديد و مسخره کرد و کشت و نابود کرد به کجا رسيد ؟ آيا توانست حکومت اش را سرپا نگاه دارد و از فرو پاشي که درتقدير هر حکومت ديکتاتور و مزخرف است جان سالم بدربرد . پس چطور باز يک عده ميخواهند با مسخرگي و دلقک بازي و تحقير و توهين و بي ادبي به ديگران و کساني که همفکرآنها نيستند مثلا براي خودشان جايي باز کنند ؟
آيا بي ادبي وفحش و توهين به كساني كه اطلاع رساني و روشنگري مي كنند و جنايات رژيم را افشا مي كنند و مطالب مورد علاقه شان را مي نويسند يا پخش مي كنند و يا تاييد و حمايت مي كنند , شرط انسانيت و شرط ابراز هويت و بودن شماست / آيا بودن خود را درنبودن ديگران تفسير ميکنيد؟ اينکه شدني نيست چون جامعه ايران يک جامعه رنگين کماني است هزاران نحوه تفکر درآن هست هزاران گروه سياسي از آن برخاسته اند و خواهند خاست بقول شاعر . من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم - تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . حالا هرچه خواستيد درون مايه خود را كه توهين است و ناسزا برملا و قاه قاه به طرزي مُضحك بخنديد كه آدمي را ياد کارتون زيباي جرج جنگل مي اندازد , خنده هاي ساکنان جنگل به جورج اگر نديده ايد برويد ببينيد بسيار کارتون زيبايي است
مسلما آنجا که پاي استدلال لنگ مي آيد چوب و چماق و توهين و تکفير ميدان پيدا ميکند وقتي منطق نداريد و قدرت بحث و استدلال نداريد و جواب سئوال را نميتوانيد پيدا کنيد چوب تکفير و الله اکبر و حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله را برميداريد و مي افتيد دنبال کسي که ميخواهد با منطق کار کند درست مثل همان شيادي که درکتاب هاي مدرسه اي داستانش بود که به دهي ميرود و درآنجا برعليه معلمي شروع به تبليغات ميکند که او سواد ندارد و چيزي نميداند و دروغ ميگويد مردم جمع ميشوند و از او دليل ميخواهند بربيسوادي معلم ده و سواد خود فرد شياد او به معلم ميگويد بنويس مار و معلم با خطي خوانا مي نويسد مار . شياد آنوقت عکس ماري را ميکشد و هرد و را به مردم نشان ميدهد و مي پرسد به نظر شما کدام مار است اينکه من ترسيم کرده ام نه آنچه او کشيده است ؟ و مردم البته درآن زمان که انقلاب انفورماتيک نشده بود و اينترنت نبود وهزاران سند و مدرک و تاريخ نبود تصوير مار را که شيا د کشيده بود تائيد ميکنند و با چوب و چماق بدنبال معلم مي افتند و اورا ازده بيرون ميکنند کار شما کار همان شياد مار کش است ولي فرقش اين است که اينجا ده حسن آبا د وخميني آباد نيست اينجا اينترنت است و قرن بيست و يکم است و ايران است و مردم ايران با صد سال سابقه مبارزه براي آزادي و ديگر کسي فريب اين گونه جنگولک بازيها را نميخورد متاسفم برايتان براي همه تان متاسفم و براي مردم ميهنم که دچار چه سرنوشتي شده اند براي سي سال متمادي!
آزاده