با احترام بعنوان يک آکادميک ايراني در رشته "تابعيت بين المللي" دانشگاه بيرمنگهام انگليس با شما سخن مي گويم.
مدتي است که با انتصاب شما بعنوان مديريت "صداي آمريکا" با تغيير مشي و سياست آشکاري روبرو هستم که در قدم اول با اخراج تني چند از گويندگان و مجريان برنامه هاي آن شروع شد و خود را در تغيير مشي و سياست در برنامه هاي "صداي آمريکا" بمنصه ظهور رساند. ناگفته نگذارم که بعنوان يک کارشناس کيفيت برنامه "صداي آمريکا" را در استاندارهاي حرفه اي انتقال اخبار و تفسير آن همواره در سطح متوسط ارزيابي مي کردم. بجز پاره اي از موارد و تک نمونه ها بهره گيري از مفسران بي اطلاع از علم سياست و تغيير و تحولات سياسي منطقه اي و همچنين داخل ايران با جهتگيري هاي مشخص سياسي و بازمانده از درک و هضم تغييرات و تحولات جامعه ايران طي سي و اندي سال گذشته بعد از سقوط رژيم گذشته از شاحصه هاي منحصر بفرد "صداي آمريکا" و مديران و برنامه ريزان آن بود.
جابجائي چند چهره از مجريان آنهم نتوانسته بود تغييري در کيفيت برنامه ايجاد کند. بايد پيشاپيش اذعان دارم که عملکرد يک خبرگزاري و يا يک برنامه تلويزيوني و راديويي را در انتقال صحيح و درست اخبار و تفسير و تاويل بي کم و کاست آن در ترازوي داوري قرار مي گيرد نه تهيه اخبار و گزارش و تفسير و تاويل با جهتگيري و اهداف مشخص و از پيش تعيين شده سياسي. علقه هاي فردي و گروهي و حتي منافع ملي کشوري که ادعاي دمکراسي و انتقال و گردش آزادانه خبر و گزارش و تاويل و تفسير دارد جائي در يک برنامه تلويزيوني نداشته و بسيار سريع به ايزوله شدن آن در افکار عمومي راه خواهد برد. امري که متاسفانه بعد از تغيير و تحولات صورت گرفته در "صداي آمريکا" و از زمان مديريت شما بوقوع پيوسته و جايگاه "صداي آمريکا" را نزد عامه ايرانيان خدشه دار ساخته است. بطور نمونه برنامه "روي حط" هفته گذشته "صداي آمريکا" درباره يک جريان سياسي يک رسوائي انکار ناپذير براي "صداي آمريکا" قلمداد مي گردد. رسوائي اين برنامه تا آنجا بود که مجري برنامه در ارتباط مستقيم با مخاطبان تريبون را به دست فردي که ظاهرا از داخل کشور تماس داشته قرار مي دهد و مخاطب تلفني مدعي مي شود که بايد در لوله هاي آب رساني افراد مستقر شده در کمپ اشرف سم ريخته و بدينطريق آنها را به زعم خود به قتل رساند و مجري برنامه با لبخند در واقع بر نظر طرف مخاطب صحه مي گذارد.
آقاي مدير ما در علم حقوق در علم جرم شناسي با مقوله اي بنام قصد و نيت و هدف روبرو هستيم. يعني نيت و هدف و برنامه ريزي براي هر جرم براي اثبات وقوع آن در نزد هر محکمه اي مستدل بوده و مصداق بارز وقوع جرم مي باشد. اظهار نظر مخاطب برنامه "روي خط" در "صداي آمريکا"ي تحت مديريت شما از مصداق بارز "جنايت عليه بشريت" محسوب شده و تائيد آن با هرگونه ايما و اشاره و حتي لبخند مجري برنامه بمعني تائيد و مشارکت در نيت به انجام جرم مي باشد و "صداي آمريکا" تحت مديريت شما در واقع مرتکب تائيد يک جرم برنامه ريزي شده است جز اينکه طي موضعگيري مشخص و عمومي از آن تبري جويد. البته پيگيري قضائي اين قضيه بلحاظ حقوقي براي سازمان و تشکيلات مورد اصابت تامين شده و محفوظ مي باشد هر چند که اين سازمان تا کنون بسيار بزرگوارانه در رابطه با ساير موارد متشابه عمل نموده و جز دشمن اصلي تضادي ديگر را براي خود نمي شناسد اما گذشت آنها چيزي از قباحت جرمي که "صداي آمريکا" در آن مشارکت داشته است نمي کاهد.
شما مي توانيد در ادامه همکاري با محافل و جريانات وابسته به حکومت ايران اهداف و نيات خود را دنبال کنيد اما اجازه نداريد از تريبون يک خبرگزاري و يا برنامه راديوئي و تلويريوني با اهداف اعلام شده مشخص منافع و ديدگاه حقير جناحي و فردي خود را به پيش ببريد.
بر ايرانيان وطن دوست که عاليترين منافع ملي کشور خود را در سرنگوني تمام عيار فاشيسم ديني حاکم بر ايران جستجو مي کنند واجب است بطور تمام عيار در افشا و طرد شما بعنوان مدير "صداي آمريکا" بکوشند و همدلي و هم رائي خود را بر سر منافع ملي خود در مقابل اهداف حقير سياسي که مماشات و سازش با رژيم جنايتکار حاکم بر ايران را تبليغ مي کنند به اثبات رسانند.
نگارنده رجا واثق دارد که ايرانيان ميهن دوست با هر سليقه و نظري اجازه نخواهند داد که مناقع ملي وطنشان بيش از اين توسط شما و همکارانتان قرباني اميال جقير سياسي و جناحي قرار گيرد.
عليرضا يعقوبي
