فعاليت هاي لابي رژيم در آمريكا در مورد قرارگاه اشرف


تا چند روز ديگه ضرب الاجل دولت عراق براي بستن قرارگاه اشرف به پايان مي رسد.  در اين قرارگاه نزديك به 3400 نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق كه خلع سلاح شده اند به سر مي برند.
ارتش عراق دوبار در گذشته به اين قرارگاه حمله كرده  و دهها تن از اونها را كشته و صدها تن را زخمي كرده, با توجه به اين تجربه خونين نهادهاي حقوق بشري , شخصيت هاي سياسي ايراني با گرايشات سياسي مختلف, دبير كل سازمان مقامات اروپايي و نمايندگان كنگره آمريكا نگراني خودشان را از حمله مجدد عراق به اين قرارگاه و حمام خون جديد ابراز كرده اند, و خواهان پيدا شدن يك راه حل انساني براي اين مسئله و انتقال اين هم وطنان به كشورهاي ديگر شده اند.
يكي از بزرگترين موانعي كه بر سر راه ساكنان اشرف و رفتنشان به كشورهي ديگر بوده قرار گرفتن نام آنها در ليست تروريستي آمريكا و اروپا بوده, اروپا دو سال پيش مجبور شد اين نامگذاري را خاتمه بده ولي آمريكا هنوز داره به اين كار ادامه ميده نام مجاهدين در سال 1977  در ليست تروريستي قرار گرفت .  موقعي كه محمد خاتمي در ايران رئيس جمهور شد و دولت  بيل كلينتون براي نشان دادن حسن نيت به رژيم ايران و فراهم آوردن زمينه هاي دوستي بين دو كشور اين كار را كرد.
از اواخر سال 2002 قصد آمريكا براي حمله به كشور  عراق آشكار شد. 
آنطور كه از مكاتبات داخلي ناياك پيداست مجاهدين تلاش زيادي مي كردند كه اسمشان را از  ليست تروريستي  خارج كندد تا بتونند راه خروجي از عراق پيدا كنند. امّا دلالان رژيم ايران در ارتباط با محافلي در وزارت امور خارجه تلاشهاي اين سازمان براي خروج از ليست را ناكام گذاشتند و در مذاكرات پنهاني كه بين آمريكا و جمهوري اسلامي بود توافق شد كه قرارگاه اشرف را آمريكا بمباران بكنه و اشرف را تعطيل بكنه, هيلاري مندبرگ از مسئولين آنموقع وزارت خارجه  به مذاكرات بين آمريكا و رژيم و توافق براي بمباران مجاهدين اشاره كرده

سند:” دولت جورج بوش  به دولت ايران گفته بود كه پايگاه مجاهدين در عراق را بمباران خواهد كرد. امّا بلافاصله پنتاگون تصميم گرفت تابه آنان موقعيت تحت حفاظت اعطا كند.
ايرانيان پيشنهاد كردند  كه رهبران مجاهدين را با مسئولين القاعده كه در ايران بودند معاوضه كنند اما آمريكا نپذيرفت.


تريتا پارسي به همراه كارفرماي اون موقعش , يعني نماينده كنگره باب ني براي نگه داشتن نام  مجاهدين در ليست تروريستي و فراهم اوردن زمينه هاي بمباران اشرف و دستگيري مجاهدين فعاليت مي كرد. باب ني كسي بود كه بعدا دستگير و زنداني شد. يكي از جرمهاش اين بود كه دقيقا همان موقعي  كه براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي فعاليت مي كرد , همان موقع  از يك قاچاقچي مقيم لندن كه براي رژيم ايران كار مي كرد پول نقد دريافت كرده بود.
سند رسمي دادگستري آمريكا در مورد باب ني مي گويد كه  , باب ني از دلال ايران در سال 2003  رشوه گرفت. ” اين قاچاقچي دلال رژيم  فواد الزيات مقيم لندن بود. 


در ايميلي كه تريتا پارسي در 19 ژانويه 2003 يعني دو ماه قبل از حمله به عراق براي گري سيك از لابيست هاي طرفدار سازش با رژيم ايران فرستاده به تلاشهاي باب ني براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي اشاره مي كنه در يك سند ديگر (سند داخلي ناياك –دادگاه فدرال واشنگتن)
در گزارش  كه تريتا پارسي  در 23 فوريه 2003 براي سيامك نمازي همان همكارش در تهران ( دلال نفتي جمهوري اسلامي)  فرستاده از تلاشهاي باب ني براي ممانعت از خارج شدن اسم مجاهدين از ليست تروريستي خبر ميده و نوشته كه ساعتهاي پايان عُمر مجاهدين فرا رسيده ,
در مارس 2003 آمريكا به عراق حمله كرد و طبق توافقي كه با رژيم ايران داشت  اشرف را بمباران كرد دهها نفر را كشت و  صدها نفر را  زخمي كرد. امّا رژيم ايران كه براي بلعيدن تمام عراق دورخيز كرده بود بر خلاف قولي كه به آمريكا داده بود كه در امور داخلي عراق دخالت نكنه  از همان لحظه اول براي كسب قدرت توسط گروههاي دست ساز خودش در عراق وارد عمل شد, دست به ترور و كشتار و آدم ربايي زد و حتي آمريكايي كشي را هم شروع كرد. از اين رو دولت آمريكا نيز بقيه طرحي كه در مورد اشرف داشت و توافق كرده بودند اون طرح را مُعلق گذاشت. پس از اينكه مجاهدين را خلع سلاح كرد
به تك تك افراد ساكن اشرف تضمين كتبي داد كه از آنها حفاظت ميكنه, تلاشهاي رژيم و متحدان آمريكايي اش براي بستن اشرف در سال 2003 شكست خورد و ما به مرحله بعدي داستان  يعني پايان رياست جمهوري جورج بوش و شروع كار اوباما مي رسيم. 
اوباما حتي قبل از اينكه رئيس جمهور بشه مذاكرات پنهان با رژيم ايران را شروع كرده بود. هفته آينده من در يك بخش جداگانه اين مذاكرات پنهان را براتون توضيح خواهم داد و اين اسناد را نشان ميدم در سايت فوروم ايرانيان بخشي از اين استاد درج شده كه هموطناني كه به اينترنت دسترسي دارند مي توانند مطالع بكنند. اما الان براي كوتاه كردن گزارش در مورد اشرف  فقط اشاره بكنم كه اين مذاكرات
در سال 2008 شروع شد. پس از رياست جمهوري اوباما در سال  2009 هم ادامه يافت .
در مجموع من از پنج ملاقات خبر دارم اسنادش را دارم كه سرپرست هيئت ايراني را معمولا مجتبي هاشمي ثمره مشاور ارشد احمدي نژاد به عهده داشت و ويليام پري وزير سابق دفاع هم از طرف اوباما شركت مي كرد. تريتا پارسي يكي از ترتيب دهندگان اين ديدارهاي پنهان بود .
هدف اين بود كه شرايط معمله بر سر برنامه هسته اي فراهم بشه و يك سازش كلي بين آمريكا و ايران سر موضوعات ديگر هم بشه يعني همان معامله بزرگ, از همان سال 2008  براي فراهم كردن زمينه هاي سازش بين دو كشور قرار شد  چند اقدام حُسن نيت از جانب آمريكا انجام بشه, از همان اوائل سال 2008 هم تريتا پارسي و سازمان لابي  ناياك وارد كار شدند كه زمينه هاي سازش را فراهم كنند و افكار عمومي را آماده كنند و گشايش آمريكا به طرف رژيم را مشروعيت بدهند و بگويند ايرانيها طرفدار اين سازش هستند و يكي از اقداماتي كه بطور جدي در دستور كار ناياك و تريتا پارسي قرار داشت بستن قرارگاه اشرف , دستگيري رهبران مجاهدين و حل اين مسئله به گونه اي بود كه نظر مساعد رژيم ايران فراهم ميشه,
 در ايميلي كه در آغاز سال 2008 يعني شروع مذاكرات پنهان از طرف پارسي ارسال شده مطرح ميشه كه حفاظت اشرف از آمريكائيها گرفته بشه و به عراقيها داده بشه تا به اين ترتيب يك ژست حُسن نيتي به رژيم ايران شده باشه و رژيم ايران بياد در عراق با آمريكا همكاري كند.

در يك ايميل ديگر پارسي طرح خودش براي بستن قرارگاه اشرف و دستگيري  رهبران مجاهدين را مطرح مي كند. تريتا پارسي كارزار گسترده اي براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي  و بستن اشرف و دستگيري  مجاهدين انجام ميداد در اين زمينه با مسعود خدا بنده و همسرش آن سينگلتون همكاري مي كرد. اين فتوكپي چك پرداختي پول توسط تريتا پارسي به آن سينگلتون است.
همچنين قرار شد كه ناياك براي اين دو نفر در كنگره امريكا جلسه سخنراني بگذارند كه عليه مجاهدين صحبت كنند. امّا وزارت امنيت آمريكا بنا به گزارشاتي كه در مورد رابطه اين زن و شوهر با وزارت اطلاعات رژيم ايران وجود داشت از سفر آنها به آمريكا جلو گيري كرد.
در تمام اين مدت برخي ازوزارت خارجه آمريكا كه بدنبال شازش با رژيم ايران بود در كنار تريتا پارسي قرار داشت.
از سال 2008 تا 2009 ناياك و تريتا پارسي اعتبار خودشان را در ميان جامعه ايراني به شدت از دست داده بودند . روزنامه هاي مهم آمريكا اسناد مربوط به لابي آنها به نفع رژيم را چاپ كردند سناتورهاي آمريكايي هم علنا بر عليه ناياك و ارتباطاتش با رژيم  صحبت كردند.
تريتا پارسي كه اعتبارش از بين رفته بود براي اينكه كارزارش بر عليه مجاهدين مشروعيت داشته باشه و آن را بازگوكننده خواست ايرانيان نشان بده به سُراغ آخوندي به نام محسن كديور كه سايت جرس را اداره مي كنه رفت و با اين فرد و چند نفر ديگر كه خودشان را رهبران جنبش سبز معرفي مي كنند متحد شد. ناياك به اعتبار اونها احتياج داشت و اين رهبران سبز هم به ارتباطات آمريكايي تريتا پارسي و ناياك احتياج داشتند و اين زمينه هاي همكاري اينها را فراهم كرد. مثلا هر دوشون آمريكا را تشويق مي كردند به اينكه در جريان جنبش مردم ايران سكوت كنه و از جنبش مردم ايران حمايت نكنه, اون چيزي كه باعث اتحاد لابي ناياك با اين رهبران سبز ميشه اين است كه هر دو گروه مخالف سقوط رژيم ايران هستند.
هر دوي آنها نفعشان در اين است كه تحولات در ايران كنترل شده و در چارچوب نظام انجام بشه به همين دليل هم , هم ناياك و هم اين دسته ازسبزها مي خواهند گروهها وسازمانهاي اپوزسيون كه خواهان سقوط رژيم ايران اند حذف يا منزوي بشوند. به همين دليل هست كه محسن كديور و عده اي ديگر از همين سبزها در نامه اي كه نوشته اند به هيلاري كلينتون  از آمريكا خواستند كه اسم مجاهدين در ليست تروريستي باقي بماند.
به اعتقاد من هدف اصلي ناياك و اين رهبران سبز در نگهداشتن اسم مجاهدين در ليست بستن راه خروج آنها از عراق و فراهم آوردن زمينه هاي دستگيري يا قتل عام آنها بوده.
از سايت فوروم ايرانيان افشاگري آقاي حسن داعي  در باره شبكه لابي رژيم در آمريكا