زندانی سیاسی فرزاد مدد زاده چند ماه پس از فرار خود به اروپا واقعیت شکنجه واعدام وحشیانه را در مخوفترین زندان ایران (اوين) افشا می کند


شوک برقی-تجاوز-اعترافات ناشی از مواد مخدر:زندانی سیاسی چند ماه پس از فرار خود به اروپا واقعیت شکنجه واعدام وحشیانه را در مخوفترین زندان ایران  افشا میکند.
 گزارش ديلي ميل اينجا
فرزاد مددزاده گفت  چشم بسته و با دستبند هر روز16 ساعت در زندان مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار مي گرفت . سه زندانبان  او  را  مانند  توپ فوتبال با مشت به اینورو آنور پرتاب می كردند ، بعد هم شوك برقي قبل از بازگشت به سلولش . زندانی سابق گفت نگهبانان به زندانیان مواد مخدر میدادند  تا آنها را به معتادان تبدیل کنند.  او به مدت شش ماه در سلول انفرادی 1.5 متر در 2 مترنگه داشته میشد.   هر شب برای پنج سال با این کابوس بخواب میرفت که روز بعد روزز مرگ او یا ادامه شکنجهو بازجویی در خواهد بود. تنها جرم او ؟ سخن گفتن علیه رژیم ایران.  
 فيلم خداحافظي فرزاد مدد زاده با زندانيان هم بند در گوهردشت
فرزاد در جلفا در شمال غربي ايران متولد شد. در پي تماشاي يك كانال تلويزيوني غيرقانوني كه توسط سازمان مجاهدين خلق ايران ، يك جنبش مخالف كه طرفدار سرنگوني جمهوري اسلامي ايران است ، به يك فعال سياسي تبديل شد.
او و ديگراني همچون او يك گروه مخالف تشكيل دادند ، به توزيع جزوات ، قرار دادن بنر و آگهي پرداختند، در تظاهرات شركت كردند و در بسيج جوانان كمك كردند. فرزاد نقاشي هاي ديواري ضد رژيم بر روي ديوارها به تصوير كشيد و به جمع آوري اطلاعات براي مقاومت ايران در حاليكه اعتراضات بدون خشونت در جريان بود پرداخت.
او در ماه فوريه ٢٠٠٩ دستگير و به جرم هواداري از سازمان مجاهدين خلق ايران به ٥ سال زندان محكوم شد ، سازماني كه از ليست تروريستي در آمريكا در ٢٠١٢ و در اتحاديه اروپا در ٢٠٠٩ به عنوان يك گروه تروريستي خارج شد.
اين قضيه مدت كوتاهي قبل از قيام سال ٢٠٠٩ ، زمانيكه تظاهرات مردمي به دنبال برنده شدن محمود احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري كه بسياري معتقد بودند تقلب شده است به حركت در آمد ، اتفاق افتاد. اين تظاهرات بزرگترين تظاهراتي بود كه كشور بعد از انقلاب اسلامي در سال ١٩٧٩ به خود ديده بود. در ابتدا فرزاد به زندان اوين ، بدنام ترين زندان ايران منتقل شد.
من ١٠ ماه را در بند ٢٠٩ كه توسط وزارت اطلاعات كنترل ميشد گذراندم، او توضيح داد اين بند فاسدترين در كل ايران است. به محض ورود چشم بند زده شدم و بازجويي ها آغاز شد از ٨ صبح تا ١١ شب يا نيمه شب. اگر آنچه را كه مي گفتي دوست نداشتند بشنوند يا مطابقت نداشتي ، ضرب و شتم آغاز مي شد. آنها تو را به حدي كه توانش را داشتند كتك مي زدند.
و تو را نيمه شب به سلول انفراديت منتقل مي كردند و روز بعد به همان ترتيب ادامه پيدا مي كرد. در يكي از بازجويي هاي فرزاد ، به او اطلاع داده شد كه به ٥ سال زندان محكوم شده است، براساس دانسته هاي او ، هيچگونه محاكمه اي وجود نداشته است.  او در يك سلول انفرادي ١/٥در ٢ متر به مدت ٦ ماه نگهداري شد.
آنها با باتن هاي الكتريكي شوك آور شكنجه مي كنند و پشت بسياري توسط آتش سيگار سوزانده شد. يك نفر از ناحيه گوش بسيار شديد مورد ضرب و شتم قرار گرفت و گوشهايش كر شدند. من مشكلات شنوايي دارم به خاطر اينكه از ناحيه گوش مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار گرفتم. هيچ پزشك متخصصي مجاز نبود به داخل زندان بيايد و ما را مداوا كند. آنها با ممانعت از رسيدگيهاي پزشكي زندانيان را تا سر حد مرگ شكنجه مي كنند . دو تا از دوستان فرزاد و از زندانيان سياسي كه در تظاهرات شركت كرده بودند به اعدام محكوم شدند. مردي كه زنداني بود به او گفت كه شكنجه گر ناخن هايش را كشيده است. يك زنداني ديگر از شكستگي گردن بر اثر شكنجه رنج مي برد و هيچگونه رسيدگي پزشكي نداشت. يك زنداني توسط زندانبان مورد تجاوز قرار گرفت تا وادار به اعتراف دروغ بشود.
شكنجه فرزاد سه الي چهار ماه ادامه داشت و او درست به خاطر نمي آورد  بطور دقيق چند مدت بوده است. او بطور مداوم تحت بازجويي در باره  سازمان اپوزسيون رژيم ايران بود و از او خواسته ميشد عليه اين سازمان موضعگيري علني كند.
بدترين چيز در زندان اين است كه بهترين دوستانت را از تو جدا و اعدام مي كنند.
مي توانيد تصور كنيد چه احساسي به شما دست ميدهد وقتي شب ميخوابيد و صبح بيدار ميشويد و مي بينيد بهترين دوستت اعدام شده است! كساني كه با تو صميمي بوده و تنها جرمشان اين بوده است كه به دمكراسي باور داشته و يا به كمپ اشرف رفته اند.
كمپ اشرف در عراق مركز استقرار سازمان مجاهدين خلق ايران گروه مخالف رژيم ايران بود كه برادر و خواهر  فرزاد در آنجا بودند و در آوريل 2011 كشته شدند.  
فيلم حمله به كمپ اشرف در اينجا