در فرهنگ فارسی و در اصطلاحات متداول عامه؛ آدمهای مکار ؛دریده؛ کلاش؛ نابکار و نادرست را ارقه می گویند. عجوزه هم به معنای عجز و درماندگی و پیره زن عاجزو عفریته است. رفوزه هم در فرهنگ فارسی کسی را گویند که ردشده، مردود، ناکام و ناموفق در امتحان باشد.
در اینجا مراد از عنوان این نوشته توصیف کسی است که شخصیت و ماهیتش بیان و ترجمان واقعی این اصطلاحات و معانی است.
در روانشناسی توهم را پریشان پنداری می نامند و فرد متوهم کسی است که موضوعاتی را حس و ادراک می کند که واقعیت ندارند ولی او آنها را واقعی می پندارد و بر آن اصرار می ورزد. دلایل بروز توهم البته گوناگون است؛ اما ریشه در اختلالهای روانی دارد. مثلا وقتی یک فرد به کناره گیری شدید از واقعیت دچار می شود؛ بیمار اسکیزوفرنی نامیده می شود.
شخص متوهم دچار هزیان و کابوس هم می شود و می پندارد کسی یا کسانی قصد جان او را کردهاند یا موجودی را می بیند که به او حمله میکند و می خواهد او را نابود کند و از بین ببرد. توهم و هذیان توامان از نشانههای بارز در تمیز و تشخیص اختلالهای روانی شدید هستند.
حال اگر فرد خود شیفته یا خود پسندو باصطلاح فرنگی «نارسیست» و خود بزرگ بین هم باشد؛ میشود جانوری مانند عاطفه اقبال و امثالهم که بهترین طعمه برای وزارت اطلاعات رژیم هستند و شدند.
علائم خودشیفتگی را خیالبافی؛ خود را بی نظیر و استثنایی دانستن که دیگران درکش نمی کنند. نیاز مفرط به ستایش و تمجید از سوی دیگران؛ حق به جانب؛ استثمارگر؛ درمانده و ناتوان از دوست داشتن و یکدلی و یک رنگی با مردم بودن ؛ حسود و فرافکن و متکبر و خودبین بودن و فقط منم زدن می شناسند.
دیدگاه و جهان بینی فرد خودشیفته خود محوری و استثنائی بودن است و چنان تشنه جلب توجه دیگران است که هیچ حد و مرزی نمی شناسد. عطش خودشیفتگی این فرد هر چه بیشتر توجه دیگران را به خود جلب کند بیشتر می شود و همیشه هم تشنه باقی می ماند. رابطه اش با سایرین رابطه ا ی بی عاطفه یک طرفه و یک جانبه و صرفا دریافت کننده است. اهل پرداخت و قیمت دادن نیست. بسیار جبون و ترسو است. اینگونه افراد خود پسند؛ بی وفا و تشنه قدرت اند که در ظاهری آراسته و جذاب نمایان می شوند و پس از رسیدن به هدف خود ۱۸۰ درجه تغییر مسیر می دهند.
جانوری که وصف و ذکرش شد؛ وجودی متوهم و متناقض بود که آخر الامر در منجلابی که باید؛ فرو رفت. او مدتها ترس و تصورهای خیالی و کابوسهای شبانه و به قول خودش «خواب های پریشانش» را را می نوشت و در فیسبوک خود هم منتشر می کرد. هر کس که نوشته هایش را نیم نگاهی می انداخت متوجه میشد که رفوزه ای است عجوزه و متوهم و خود پسند که هیچ چیز ارضای عطش درماندگی اش نمی کند. او به درستی با هم جنس های خود (تواب تشنه بخون و ...) به پرواز در آمد که از دیگرانی که او نمی خواست و نمی توانست مانند آنان باشد انتقام بگیرد.
نیمه شب از خواب پریدم. بی اختیار نگاهم به سوی پنجره کشیده شد. از گوشه و بالای پنجره چند عنکبوت سیاه و بزرگ در حال پائین آمدن هستند! پاهای نازک و پرزدار... رنگ سیاهی که تاریکی شب در برابرش محو می نماید... تنه ای سنگین و بزرگ به اندازه یک خرچنگ! ... من در روی تخت میخکوب شده ام ...میخواهم به خود تکانی بدهم ولی نمیتوانم.. امکان هر حرکتی از من سلب شده است! کتاب مسخ کافکا گویا در فضا، درست پیش روی چهره ام ترسیم شده است؟... عنکبوتها تکان میخورند... اما حرکتشان در سکون است! قدم بر میدارند ولی از آن نقطه ای که هستند پائین تر نمی آیند!... قلبم میزند... ناگهان بخود تکانی می دهم... از تخت پایین می آیم... چراغ را که میزنم ... در پرتوی روشنایی ... عنکبوتهای سیاه ناپدید شده اند! از خواب های پریشان عاطفه اقبال - 9 آوریل 2013
عجوزه خانم ارقه ابتدا با ماسک خانواده اشرفی ماموریت انتقامجویی را شروع کرد. اما وقتی برادرش (آقای محمد اقبال)او را با تعبیری از شاملو «ماماچک پلیدک» و «حیوان لیبرتی» نامید اینجا و پس از خروج از عراق و آمدن به فرانسه اعلام کرد خانواده ای از نوع الدنگ وزارت اطلاعات است. ماموریت اصلی اش جمع آوری اطلاعات در باره شهدا و مجروحان و ضعیت ساکنین کمپ لیبرتی شد تا در حملات بعدی دقیقتر گراگیری و قتل عام کنند.
هشدار به مجاهدین : با خانواده های نگران بازی نکنید!
اسامی مجروحان را منتشر کنید!
پنج روز از حمله موشکی جنایتکارانه به کمپ لیبرتی گذشت. در اطلاعیه هایی که تا کنون از طرف مجاهدین منتشر شده همچنان از اسامی مجروحان این حمله خبری نیست. گویا فقط خانواده های کشته شدگان حق دارند از اسامی آنها، آذین شده به لقب پرطمطراق ” مجاهد قهرمان “!! آگاه شوند. خانواده های دیگر ساکنان لیبرتی هیچ خبری از وضعیت عزیزانشان ندارند. تماس های این خانواده ها از لحظه اول حمله تا کنون با کمپین قطع نشده است. چون هیچ مرجع پاسخ دهنده دیگری نه از طرف مجاهدین و نه از طرف ارگانهای بین المللی وجود ندارد. همه نگران هستند و می خواهند خبری از عزیزشان بیابند. تعدادی به شماره تلفن هایی که از اعضای مجاهدین در کشورهای مختلف دارند زنگ زده اند ولی جز برخوردهای عصبی هیچ پاسخی نگرفته اند. چگونه است که تشکیلاتی به عریض و طویلی مجاهدین هیچ دفتر و شماره تلفن عمومی برای تماس خانواده ها منتشر نمیکند؟ چرا هیچ مرجع پاسخگو به نگرانی خانواده ها وجود ندارد. عاطفه اقبال – ۱۲ آبان ۹۴ برابر با ۳ نوامبر ۲۰۱۵
در آخرین اطلاعیه کمیساریای عالی پناهندگان بر همکاری و انعطاف و کمک مالی مجاهدین بطور ویژه تاکید گردیده که پاسخی است به دروغ هایی که او و همکارانش که بفرموده وزارت اطلاعات علیه مجاهدین می نوشتند .
کمیساریا در بیانیه شماره ۱۳ خود در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ (۲۳آذر۹۴) سند اینجا
می نویسد:
تا آخر سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۱۰۰ تن از ساکنان به محل امن در کشور سوم منتقل شده اند. این عدد شامل بیش از یک سوم ساکنان ثبت شده نزد کمیساریای عالی پناهندگان می باشد. تا شروع سال ۲۰۱۶، انتظار می رود کمتر از ۱۹۷۰ تن از ساکنان درکمپ موقت ترانزیت باقیمانده باشند.
• وضعیت انتقال در فعالترین ترین وضعیت خود از زمان شروع تلاش هاست. تقریبا نیمی از انتقال در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ صورت گرفت. این نتایج با همکاری و انعطاف ساکنان لیبرتی بدست آمده که علیرغم شرایط سخت از جمله حمله موشکی ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ که منجر به جان باختن ۲۴ تن از ساکنان و مجروح شدن ده ها تن از آنان شد، پروسه انتقال را ادامه دادند.
و در نامه بخش حفاظت کمیساریا بر حفاظت اطلاعات پناهندگان تاکید شده اطلاعاتی که پر واضح است از کانال عوامل وزارت اطلاعات در ارگانهای دولت عراق به دست عاطفه اقبال و دیگر ماموران وزارت اطلاعات می رسید و برخلاف میل و اجازه کمیساریا و پناهندگان بطور غیر قانونی و برای به خطر انداختن جان پناهندگان در صفحه فیسبوک و کمپین عاطفه اقبال و سایت های دیگر وزارت اطلاعات انتشار می یافت.
نمونه ای از انتشاز اسامی پناهندگان انتقالی به آلبانی توسط این پادو وزارت اطلاعات که ماموریتش نمایندگی انجمن نجات رژیم در خارج است:
اسامی دو سری انتقالی در هفته گذشته از کمپ لیبرتی به آلبانی
دو سری دیگر از ساکنان لیبرتی هفته گذشته در روزهای سه شنبه 17 آذر ( 8 دسامبر) و پنجشنبه 19 آذر ( 10 دسامبر) به کشور آلبانی منتقل شدند. قرار است تا آخر دسامبر هر هفته دو سری بیست نفره به شهر تیرانا در کشور آلبانی منتقل شوند. با امید به انتقال تمامی ساکنان لیبرتی به کشوری امن. اسامی آنها در زیر می آید. …
* احتمال جا به جایی اسامی و مستعار بودن آنها وجود دارد.
عاطفه اقبال - 19 آذر 94 برابر با 10 دسامبر 2015
از سخنرانی دلیرانه دکتر محمد ملکی در مراسم خاکسپاری مادر مجاهد مهری جنت پور (مادر داعی) که الهام بخشی مجاهدین در لیبرتی را تشریح و توصیف نمود؛ فغان و فریادش به هوا بلند شده است. اینجا مادری که شرح مقاومت و وفاداری خود به مجاهدین و رهبری و آرمان مجاهدین درنواری بیان نمود و همه ایرانیان به آن دسترسی دارند.
عاطفه اقبال که از سخنان دکتر ملکی بسیار سوخته است اینگونه واکنش نشان میدهد: بله! کشتار و قتل انسانهای بی دفاع در هر کجا و توسط هر کس که باشد محکوم است. جا به جا نکردن انسانها از محلی که قتلگاهشان شده، محکوم است. تلاش نکردن برای خارج کردن یک عده که سلاحی هم ندارند از کمپی که مرتبا در آن، زیر موشک پرانی قرار دارند عین جنایت علیه بشریت است، از هر طرف و توسط هر کس که می خواهد باشد.
به ادامه نوشته این عفریته پلید و بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان و سخنان دکتر ملکی نگاه کنید تا در یابید تا کجا سوخته است!
دکتر ملکی در مراسم خاکسپاری مادر داعی می گوید: من با صدای بلند میگویم تو زینب گونه زیستی و زینب زمان خودت بودی. مثل هزاران مثل تو. مثل مادر دشتی که دو سه روز قبل از تو رفت. رفت آنجا را برای تو آماده کند. من اجازه می خواهم از طرف خانواده از همه تون تشکر کنم از همه که با مشکلات آمدند و در تشییع این زینب زمان شرکت کردند و من دیشب هم در مجلس خانم دشتی گفتم نگران نباشید. جامعه ما با تمام مشکلات و فسادش و حاکمیتی که به فسادپروری کاری ندارد اما مرتب زینب و حسین تولید می کند. مرتب زینب ها و حسین ها به وجود می آیند. ۵۰ سال شاه و شیخ سعی کردند که این شجره را بخشکانند ولی مگر میشود؟ یاد جمله ای افتادم از منتظری که در نامه ای که به خمینی نوشته بود نوشته بود مطمئن باشید که با کشتن؛ فکر از بین نمیرود. این همه کشتید این هم زدید این همه بریدید. تیر زدی، تبر زدی، تبر زدی، تبر زدی، بر تن بی سپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک ۸۰ موشک فکر کردی همه چیز را از بین می بری اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر و بهتر و قشنگ ترخواهد شد.
عفریته می گوید:
«بواقع مجتبی خامنه ای ها با چه چیزی خوشحال میشوند و بعضی نیز با حمایت گرفتن بی خاصیت از این لابی و آن سیاست مدار و پیرمرد شریف ما با چه چیزی! ... . عده ای در کمپ لیبرتی بدون سلاح و بدون دفاع بعنوان گوشت دم توپ نگهداری میشود. منفعت هیچ کدام از طرفها ایجاب نمیکند که آنها جا به جا شوند! رژیم جمهوری اسلامی اساسا میخواهد تا نفر آخر نابود شوند. با کمک نیروهای عراقی خود هر دم به آنها موشک میزند و عده ای کشته و زخمی بر جا می مانند. آمریکا که بعد از حمله به عراق صاحب عله اصلی در آنجا است و حفاظت این انسانها را در مقابل گرفتن سلاحشان به عهده گرفته ککش هم نمیگزد. سازمان ملل و کشورهای اروپایی در خیل روزافزون مهاجران اگر فشار افکار عمومی نباشد به چنین کاری بها نمیدهند. آنها بمیرند یا نمیرند برایشان زیاد مهم نیست مگر هر روز اینهمه مهاجر در آبها نمی میرند! مجاهدین که اتفاقا این انسانها، اعضای خودشان هستند و باید بیش از هر کس دیگر تمام امکاناتشان را بسیج نجاتشان کنند، نه تنها هیچ آکسیونی برای تسریع خروج آنها از عراق تشکیل نمی دهند! بلکه بجای آن یقه هر کس که در رابطه با این انتقال حرفی می زند و یا قدمی برمیدارد را گرفته اند و فقط همه را مزدور وزارت اطلاعات میخوانند! عجیب است که رژیم هم هر کسی که در داخل ساز مخالفت می زند را منافق! می نامد! براستی چه پیامی در این شباهت رفتار است!؟ مجاهدین تمامی تلاششان را در این جهت بسیج کرده اند که همه صداها را در جهت انتقال خاموش کنند. من مانده ام که اگر اینها قصدشان نجات جان این نفرات است چرا به هر کس که خواهان انتقال آنها است حمله میکنند! بجای اینکه این تلاشها را در جهت بسیج افکار عمومی برای انتقال سریع این انسانها سازماندهی کنند!؟ فقط کافی است به تعداد مقالاتی که بعد از حمله موشکی به کمپ لیبرتی بر علیه کسانی که خواهان انتقال هستند نوشته شده، نگاهی بیندازید!» عاطفه اقبال - 7 نوامبر 2015
این دجال دروغگوی کم حافظه فراموش کرده دو ماه پیش در باره دکتر ملکی نوشته بود:
او به تنهایی شرف ایران زمین است. نه از پا می نشیند. نه خم به ابرو می آورد. در گرما و سرما با عصایش هر جا که اعتراضی بر علیه بیدادگری وجود داشته باشد، حضور دارد. سمبلی از آنها که علیرغم تمام سختی ها پرچم اعتراض را بر فراز دستهایشان همچنان به اهتزار در می آورند و فرهنگ اعتراض را در دلها تکثیر میکنند. چقدر دوست داشتنی است این انسان. عاطفه اقبال- یک سپتامبر 2015
حال که این «شرف ایران زمین» با صدای بلند فریاد می زند کانون شرف و افتخار ایران زمین مجاهدین لیبرتی هستند؛ افسار پاره می کند و آن ظاهر آراسته برای فریب و جلب عوام الناس ۱۸۰ درجه تغییر می کند و ماهیت واقعی او که رفوزه ای ارقه و عجوزه در خدمت گشتاپوی ملایان است نمایان میشود.
پاورقی
ریشه لغوی «نارسیسم» یا خودشیفتگی یونانی است .نارسیس یا نرگس، مردی جوان و خوش سیما بود که از عشق اخو دوری و محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. او چون به عشق خود نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
در اینجا مراد از عنوان این نوشته توصیف کسی است که شخصیت و ماهیتش بیان و ترجمان واقعی این اصطلاحات و معانی است.
در روانشناسی توهم را پریشان پنداری می نامند و فرد متوهم کسی است که موضوعاتی را حس و ادراک می کند که واقعیت ندارند ولی او آنها را واقعی می پندارد و بر آن اصرار می ورزد. دلایل بروز توهم البته گوناگون است؛ اما ریشه در اختلالهای روانی دارد. مثلا وقتی یک فرد به کناره گیری شدید از واقعیت دچار می شود؛ بیمار اسکیزوفرنی نامیده می شود.
شخص متوهم دچار هزیان و کابوس هم می شود و می پندارد کسی یا کسانی قصد جان او را کردهاند یا موجودی را می بیند که به او حمله میکند و می خواهد او را نابود کند و از بین ببرد. توهم و هذیان توامان از نشانههای بارز در تمیز و تشخیص اختلالهای روانی شدید هستند.
حال اگر فرد خود شیفته یا خود پسندو باصطلاح فرنگی «نارسیست» و خود بزرگ بین هم باشد؛ میشود جانوری مانند عاطفه اقبال و امثالهم که بهترین طعمه برای وزارت اطلاعات رژیم هستند و شدند.
علائم خودشیفتگی را خیالبافی؛ خود را بی نظیر و استثنایی دانستن که دیگران درکش نمی کنند. نیاز مفرط به ستایش و تمجید از سوی دیگران؛ حق به جانب؛ استثمارگر؛ درمانده و ناتوان از دوست داشتن و یکدلی و یک رنگی با مردم بودن ؛ حسود و فرافکن و متکبر و خودبین بودن و فقط منم زدن می شناسند.
دیدگاه و جهان بینی فرد خودشیفته خود محوری و استثنائی بودن است و چنان تشنه جلب توجه دیگران است که هیچ حد و مرزی نمی شناسد. عطش خودشیفتگی این فرد هر چه بیشتر توجه دیگران را به خود جلب کند بیشتر می شود و همیشه هم تشنه باقی می ماند. رابطه اش با سایرین رابطه ا ی بی عاطفه یک طرفه و یک جانبه و صرفا دریافت کننده است. اهل پرداخت و قیمت دادن نیست. بسیار جبون و ترسو است. اینگونه افراد خود پسند؛ بی وفا و تشنه قدرت اند که در ظاهری آراسته و جذاب نمایان می شوند و پس از رسیدن به هدف خود ۱۸۰ درجه تغییر مسیر می دهند.
جانوری که وصف و ذکرش شد؛ وجودی متوهم و متناقض بود که آخر الامر در منجلابی که باید؛ فرو رفت. او مدتها ترس و تصورهای خیالی و کابوسهای شبانه و به قول خودش «خواب های پریشانش» را را می نوشت و در فیسبوک خود هم منتشر می کرد. هر کس که نوشته هایش را نیم نگاهی می انداخت متوجه میشد که رفوزه ای است عجوزه و متوهم و خود پسند که هیچ چیز ارضای عطش درماندگی اش نمی کند. او به درستی با هم جنس های خود (تواب تشنه بخون و ...) به پرواز در آمد که از دیگرانی که او نمی خواست و نمی توانست مانند آنان باشد انتقام بگیرد.
نیمه شب از خواب پریدم. بی اختیار نگاهم به سوی پنجره کشیده شد. از گوشه و بالای پنجره چند عنکبوت سیاه و بزرگ در حال پائین آمدن هستند! پاهای نازک و پرزدار... رنگ سیاهی که تاریکی شب در برابرش محو می نماید... تنه ای سنگین و بزرگ به اندازه یک خرچنگ! ... من در روی تخت میخکوب شده ام ...میخواهم به خود تکانی بدهم ولی نمیتوانم.. امکان هر حرکتی از من سلب شده است! کتاب مسخ کافکا گویا در فضا، درست پیش روی چهره ام ترسیم شده است؟... عنکبوتها تکان میخورند... اما حرکتشان در سکون است! قدم بر میدارند ولی از آن نقطه ای که هستند پائین تر نمی آیند!... قلبم میزند... ناگهان بخود تکانی می دهم... از تخت پایین می آیم... چراغ را که میزنم ... در پرتوی روشنایی ... عنکبوتهای سیاه ناپدید شده اند! از خواب های پریشان عاطفه اقبال - 9 آوریل 2013
عجوزه خانم ارقه ابتدا با ماسک خانواده اشرفی ماموریت انتقامجویی را شروع کرد. اما وقتی برادرش (آقای محمد اقبال)او را با تعبیری از شاملو «ماماچک پلیدک» و «حیوان لیبرتی» نامید اینجا و پس از خروج از عراق و آمدن به فرانسه اعلام کرد خانواده ای از نوع الدنگ وزارت اطلاعات است. ماموریت اصلی اش جمع آوری اطلاعات در باره شهدا و مجروحان و ضعیت ساکنین کمپ لیبرتی شد تا در حملات بعدی دقیقتر گراگیری و قتل عام کنند.
هشدار به مجاهدین : با خانواده های نگران بازی نکنید!
اسامی مجروحان را منتشر کنید!
پنج روز از حمله موشکی جنایتکارانه به کمپ لیبرتی گذشت. در اطلاعیه هایی که تا کنون از طرف مجاهدین منتشر شده همچنان از اسامی مجروحان این حمله خبری نیست. گویا فقط خانواده های کشته شدگان حق دارند از اسامی آنها، آذین شده به لقب پرطمطراق ” مجاهد قهرمان “!! آگاه شوند. خانواده های دیگر ساکنان لیبرتی هیچ خبری از وضعیت عزیزانشان ندارند. تماس های این خانواده ها از لحظه اول حمله تا کنون با کمپین قطع نشده است. چون هیچ مرجع پاسخ دهنده دیگری نه از طرف مجاهدین و نه از طرف ارگانهای بین المللی وجود ندارد. همه نگران هستند و می خواهند خبری از عزیزشان بیابند. تعدادی به شماره تلفن هایی که از اعضای مجاهدین در کشورهای مختلف دارند زنگ زده اند ولی جز برخوردهای عصبی هیچ پاسخی نگرفته اند. چگونه است که تشکیلاتی به عریض و طویلی مجاهدین هیچ دفتر و شماره تلفن عمومی برای تماس خانواده ها منتشر نمیکند؟ چرا هیچ مرجع پاسخگو به نگرانی خانواده ها وجود ندارد. عاطفه اقبال – ۱۲ آبان ۹۴ برابر با ۳ نوامبر ۲۰۱۵
در آخرین اطلاعیه کمیساریای عالی پناهندگان بر همکاری و انعطاف و کمک مالی مجاهدین بطور ویژه تاکید گردیده که پاسخی است به دروغ هایی که او و همکارانش که بفرموده وزارت اطلاعات علیه مجاهدین می نوشتند .
کمیساریا در بیانیه شماره ۱۳ خود در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ (۲۳آذر۹۴) سند اینجا
می نویسد:
تا آخر سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۱۰۰ تن از ساکنان به محل امن در کشور سوم منتقل شده اند. این عدد شامل بیش از یک سوم ساکنان ثبت شده نزد کمیساریای عالی پناهندگان می باشد. تا شروع سال ۲۰۱۶، انتظار می رود کمتر از ۱۹۷۰ تن از ساکنان درکمپ موقت ترانزیت باقیمانده باشند.
• وضعیت انتقال در فعالترین ترین وضعیت خود از زمان شروع تلاش هاست. تقریبا نیمی از انتقال در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ صورت گرفت. این نتایج با همکاری و انعطاف ساکنان لیبرتی بدست آمده که علیرغم شرایط سخت از جمله حمله موشکی ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ که منجر به جان باختن ۲۴ تن از ساکنان و مجروح شدن ده ها تن از آنان شد، پروسه انتقال را ادامه دادند.
و در نامه بخش حفاظت کمیساریا بر حفاظت اطلاعات پناهندگان تاکید شده اطلاعاتی که پر واضح است از کانال عوامل وزارت اطلاعات در ارگانهای دولت عراق به دست عاطفه اقبال و دیگر ماموران وزارت اطلاعات می رسید و برخلاف میل و اجازه کمیساریا و پناهندگان بطور غیر قانونی و برای به خطر انداختن جان پناهندگان در صفحه فیسبوک و کمپین عاطفه اقبال و سایت های دیگر وزارت اطلاعات انتشار می یافت.
نمونه ای از انتشاز اسامی پناهندگان انتقالی به آلبانی توسط این پادو وزارت اطلاعات که ماموریتش نمایندگی انجمن نجات رژیم در خارج است:
اسامی دو سری انتقالی در هفته گذشته از کمپ لیبرتی به آلبانی
دو سری دیگر از ساکنان لیبرتی هفته گذشته در روزهای سه شنبه 17 آذر ( 8 دسامبر) و پنجشنبه 19 آذر ( 10 دسامبر) به کشور آلبانی منتقل شدند. قرار است تا آخر دسامبر هر هفته دو سری بیست نفره به شهر تیرانا در کشور آلبانی منتقل شوند. با امید به انتقال تمامی ساکنان لیبرتی به کشوری امن. اسامی آنها در زیر می آید. …
* احتمال جا به جایی اسامی و مستعار بودن آنها وجود دارد.
عاطفه اقبال - 19 آذر 94 برابر با 10 دسامبر 2015
عاطفه اقبال که از سخنان دکتر ملکی بسیار سوخته است اینگونه واکنش نشان میدهد: بله! کشتار و قتل انسانهای بی دفاع در هر کجا و توسط هر کس که باشد محکوم است. جا به جا نکردن انسانها از محلی که قتلگاهشان شده، محکوم است. تلاش نکردن برای خارج کردن یک عده که سلاحی هم ندارند از کمپی که مرتبا در آن، زیر موشک پرانی قرار دارند عین جنایت علیه بشریت است، از هر طرف و توسط هر کس که می خواهد باشد.
به ادامه نوشته این عفریته پلید و بیانیه کمیساریای عالی پناهندگان و سخنان دکتر ملکی نگاه کنید تا در یابید تا کجا سوخته است!
دکتر ملکی در مراسم خاکسپاری مادر داعی می گوید: من با صدای بلند میگویم تو زینب گونه زیستی و زینب زمان خودت بودی. مثل هزاران مثل تو. مثل مادر دشتی که دو سه روز قبل از تو رفت. رفت آنجا را برای تو آماده کند. من اجازه می خواهم از طرف خانواده از همه تون تشکر کنم از همه که با مشکلات آمدند و در تشییع این زینب زمان شرکت کردند و من دیشب هم در مجلس خانم دشتی گفتم نگران نباشید. جامعه ما با تمام مشکلات و فسادش و حاکمیتی که به فسادپروری کاری ندارد اما مرتب زینب و حسین تولید می کند. مرتب زینب ها و حسین ها به وجود می آیند. ۵۰ سال شاه و شیخ سعی کردند که این شجره را بخشکانند ولی مگر میشود؟ یاد جمله ای افتادم از منتظری که در نامه ای که به خمینی نوشته بود نوشته بود مطمئن باشید که با کشتن؛ فکر از بین نمیرود. این همه کشتید این هم زدید این همه بریدید. تیر زدی، تبر زدی، تبر زدی، تبر زدی، بر تن بی سپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک ۸۰ موشک فکر کردی همه چیز را از بین می بری اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر و بهتر و قشنگ ترخواهد شد.
عفریته می گوید:
«بواقع مجتبی خامنه ای ها با چه چیزی خوشحال میشوند و بعضی نیز با حمایت گرفتن بی خاصیت از این لابی و آن سیاست مدار و پیرمرد شریف ما با چه چیزی! ... . عده ای در کمپ لیبرتی بدون سلاح و بدون دفاع بعنوان گوشت دم توپ نگهداری میشود. منفعت هیچ کدام از طرفها ایجاب نمیکند که آنها جا به جا شوند! رژیم جمهوری اسلامی اساسا میخواهد تا نفر آخر نابود شوند. با کمک نیروهای عراقی خود هر دم به آنها موشک میزند و عده ای کشته و زخمی بر جا می مانند. آمریکا که بعد از حمله به عراق صاحب عله اصلی در آنجا است و حفاظت این انسانها را در مقابل گرفتن سلاحشان به عهده گرفته ککش هم نمیگزد. سازمان ملل و کشورهای اروپایی در خیل روزافزون مهاجران اگر فشار افکار عمومی نباشد به چنین کاری بها نمیدهند. آنها بمیرند یا نمیرند برایشان زیاد مهم نیست مگر هر روز اینهمه مهاجر در آبها نمی میرند! مجاهدین که اتفاقا این انسانها، اعضای خودشان هستند و باید بیش از هر کس دیگر تمام امکاناتشان را بسیج نجاتشان کنند، نه تنها هیچ آکسیونی برای تسریع خروج آنها از عراق تشکیل نمی دهند! بلکه بجای آن یقه هر کس که در رابطه با این انتقال حرفی می زند و یا قدمی برمیدارد را گرفته اند و فقط همه را مزدور وزارت اطلاعات میخوانند! عجیب است که رژیم هم هر کسی که در داخل ساز مخالفت می زند را منافق! می نامد! براستی چه پیامی در این شباهت رفتار است!؟ مجاهدین تمامی تلاششان را در این جهت بسیج کرده اند که همه صداها را در جهت انتقال خاموش کنند. من مانده ام که اگر اینها قصدشان نجات جان این نفرات است چرا به هر کس که خواهان انتقال آنها است حمله میکنند! بجای اینکه این تلاشها را در جهت بسیج افکار عمومی برای انتقال سریع این انسانها سازماندهی کنند!؟ فقط کافی است به تعداد مقالاتی که بعد از حمله موشکی به کمپ لیبرتی بر علیه کسانی که خواهان انتقال هستند نوشته شده، نگاهی بیندازید!» عاطفه اقبال - 7 نوامبر 2015
این دجال دروغگوی کم حافظه فراموش کرده دو ماه پیش در باره دکتر ملکی نوشته بود:
او به تنهایی شرف ایران زمین است. نه از پا می نشیند. نه خم به ابرو می آورد. در گرما و سرما با عصایش هر جا که اعتراضی بر علیه بیدادگری وجود داشته باشد، حضور دارد. سمبلی از آنها که علیرغم تمام سختی ها پرچم اعتراض را بر فراز دستهایشان همچنان به اهتزار در می آورند و فرهنگ اعتراض را در دلها تکثیر میکنند. چقدر دوست داشتنی است این انسان. عاطفه اقبال- یک سپتامبر 2015
حال که این «شرف ایران زمین» با صدای بلند فریاد می زند کانون شرف و افتخار ایران زمین مجاهدین لیبرتی هستند؛ افسار پاره می کند و آن ظاهر آراسته برای فریب و جلب عوام الناس ۱۸۰ درجه تغییر می کند و ماهیت واقعی او که رفوزه ای ارقه و عجوزه در خدمت گشتاپوی ملایان است نمایان میشود.
پاورقی
ریشه لغوی «نارسیسم» یا خودشیفتگی یونانی است .نارسیس یا نرگس، مردی جوان و خوش سیما بود که از عشق اخو دوری و محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. او چون به عشق خود نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.