خبرگان بستر اصلی جنگ هژمونی

تبلیغات هر دو باند حکومتی از سخنرانیهای مهره‌های رژیم تا نمایشهای جمعه و جماعت در تهران و سایر شهرهای کشور و تا مقالات رسانه‌ها، عمدتاً بر انتخابات خبرگان ارتجاع متمرکز است.
 آخوند صدیقی در نمایش جمعه تهران (۲۰/۹/۸۴) : «نظارت استصوابی شورای نگهبان… حق مردم است که خبرگان، محل فتنه و فتنه‌گر نباشد… نص قانون اساسی و یک کار عقلایی پذیرفته شده در تمام عالم است.»
 آخوند طائب رئیس قرارگاه عمار: «وای به‌حال مجلس خبرگان اگر دست فراریهای از جهاد بیفتد» (سایت حکومتی خبرآنلاین-۲۲آذر۹۴).
 «فتنه‌گران می‌خواهند مجلس خبرگانی را که محل ’اجتهاد و شیخیت [شیخوخیت] ’ است، به محلی برای ’جنجالهای سیاسی’ تبدیل کنند» (سایت حکومتی جهان-۲۱آذر۹۴).
 سؤال این است که چرا و تحت تأثیر چه عواملی، خبرگان ارتجاع که همیشه خودش و نمایش انتخاباتی‌اش یک امر حاشیه‌یی بود، در حال حاضر این قدر در رژیم اهمیت و حساسیت پیدا کرده است؟
 پاسخ این است که در نظام آخوندی کار اصلی خبرگان ارتجاع تعیین به‌اصطلاح رهبر و ولی‌فقیه نظام است و از آنجا که در حال حاضر نظام ولایت‌فقیه بر اثر زهرخوران و برجام و همچنین چشم‌انداز زهرخوران سوریه و برشام، در ضعیفترین نقطه خود قرار دارد و به‌خصوص موقعیت خامنه‌ای به‌شدت متزلزل شده و زیر سؤال رفته است؛ خبرگان اهمیتی مضاعف یافته است.


 تضعیف خامنه‌ای و زیر سؤال رفتن او تا آن‌جاست که روحانی در سخنرانی ۱۶آذر خود مجدداً مطرح کرد: «هیچ کس نباید خود را مستثنی از سؤال ملت بداند و همه باید به سؤل مردم و پاسخگویی در برابر سؤال مردم افتخار کنند». این سخنان تازه بعد از حملات شدیدی است که به اظهارات قبلی روحانی شد مبنی بر این‌که «حتی می‌توان امام مسلمین را نقد کرد» و ایادی باند خامنه‌ای، حملات خود به روحانی را تا تهدید به عزل و برکناری او پیش بردند.
 رفسنجانی طی مصاحبه‌یی که روز یکشنبه ۲۲آذر منتشر شده، اظهاراتی دارد که اهمیت و حساسیت دوره آتی خبرگان ارتجاع را روشنتر می‌کند: «هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید، (خبرگان) دوباره باید کار عمده‌ای انجام دهند. البته دارند آماده می‌شوند و مطالعه می‌کنند و گروهی را گذاشته‌اند که دارند افراد را بررسی می‌کنند تا آنهایی را که صلاحیت دارند که اگر بعداً حوادثی پیش آمد، بتوانند برای رأی‌گیری مطرح کنند. کار خبرگان عمدتاً همین است.»
 رفسنجانی واضحتر از این نمی‌توانست به اهمیت خبرگان در شرایط برکناری یا مرگ خامنه‌ای اشاره کند؛ به‌خصوص که خبرها یا شایعات در مورد وضعیت جسمی خامنه‌ای هم بر سر زبانهاست؛ صرف‌نظر از صحت ‌و سقم این شایعات، خامنه‌ای در آستانه ۸۰سالگی است و از آنجا که دوره خبرگان ۸ساله است، به احتمال زیاد، خبرگان آینده، با ترکیبی که در نمایش انتخابات پیش رو مشخص می‌شود، تعیین ولی‌فقیه را هم به عهده دارد و به این دلایل، خبرگان که همیشه نقش صوری داشت، اهمیت فوق‌العاده‌یی پیدا کرده.
 در این میان یک عامل دیگر هم به اهمیت و حساسیت خبرگان افزوده و به جنجال و هیاهو پیرامون خبرگان دامن زده است و آن، کاندیداتوری نوه دجال، حسن خمینی است. چرا که همه می‌دانند حسن خمینی نوچه رفسنجانی است و حتی بیشتر از  حسن روحانی  به رفسنجانی وابسته است. وقتی خامنه‌ای رفسنجانی را در بازی انتخاباتی ۹۲، حذف کرد، مجبور شد به روحانی تن بدهد و به این ترتیب رفسنجانی از طریق روحانی دوباره به رأس نظام و قوه مجریه حضور پیدا کرد، چرا که روحانی پسر خوانده رفسنجانی است و خط رفسنجانی را پیش می‌برد. اکنون در خبرگان دارد همین وضعیت پیش می‌آید، اگر رفسنجانی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شود، با وجود حسن خمینی، در خبرگان نفوذ خواهد داشت و خط خودش را پیش خواهد برد. به‌خصوص که حذف نوه خمینی دیگر در توان خامنه‌ای نیست. بنابراین هیاهویی که به‌پا شده، با این هدف است که به حسن خمینی فشار بیاورند تا از رفسنجانی فاصله بگیرد.
 روزنامه حکومتی شرق (۲۲/۹/۹۴) در سرمقاله خود می‌نویسد: «آنان به چیزی کمتر از جدایی کامل سیدحسن خمینی از  هاشمی رفسنجانی  و موضعگیری ایشان علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت رضایت نخواهند داد. از آنجا که سیدحسن خمینی هرگز به چنین شیوه‌هایی تن نخواهد داد، تندروها بیش از گذشته عصبانی خواهند شد.»
 اما این‌که رفسنجانی در مصاحبه اخیر خود چنین آشکار از فرض مرگ خامنه‌ای سخن می‌گوید و حتی فاش می‌کند که گروهی هم برای مواجه شدن با این وضعیت تعیین شده، در واقع دارد خودش را و آلترناتیو خودش را که «رهبری شورایی» است و در همین مصاحبه نیز مجدداً مطرح کرده، به نیروهای رژیم ارائه می‌دهد. روشن است که در چنان وضعیتی، حسن خمینی نقش پررنگتری خواهد داشت.
 اینها البته نقشه‌های رفسنجانی و ترس و لرزهای طرف مقابل است. اما اینكه تحولات پرشتابی كه آغاز شده، آیا جایی برای این قبیل نقشه كشی ها باز می‌گذارد یا نه؟ بحث دیگری است.