فرق اصلاح طلب واقعي و اصلاح طلب قلابي در اين است كه يك اصلاح طلب واقعي در كنار جنبش مقاومت مردم ايران براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه قرار مي گيرد. قسمتهايي از مقاله اعلاميه سبز در سايت خود نويس گوياي اين حقيقت است كه سراب اصلاح طلبي در رژيم ولايت فقيه فريبي بيش نبود وگذشت زمان بر همگان ثابت كرد يگانه راه حل براي رسيدن به آزادي نفي تماميت اين رژيم قرون وسطايي و غير قابل استحاله , رُفرم و اصلاح است. اعلاميه سبز در سايت خود نويس مي نويسد:
« با حرکت جنبش آزاديخواهي در مسير رو به رشد خود و با آشکار شدن بيش از پيش رذالت و وحشي گري سيستم ولايت فقيه، طيف اصلاحطلب حکومتي به مرور زمان کوچک و کوچکتر گشته و فعالان و چهرههاي منسوب به اين جريان شکست خورده فکري و سياسي يا به ديکتاتور و يا به طيف اصلاحطلب اصيل ملحق ميشوند. در هفته هاي گذشته اعلام علني سرسپردگي چندين تن از خودفروشان به جبهه ارتجاع را شاهد بوديم. حرکات مشابه و سرسپردگي هاي بيشتر در مسير رو به رشد جنبش آزاديخواهي متصور است.
طيف اصلاح طلب حکومتي ساز ناهماهنگي است که مانع وحدت در جبهه آزاديخواهي است. با گذشت زمان وجود اصلاح طلبان حکومتي به عنوان مهمترين مانع در اتحاد فراگير نيروهاي مخالف استبداد ولايت فقيه آشکار و آشکارتر ميگردد. اتحاد آن چيزي است که براي نافرماني مدني و به خاک سياه نشاندن استبداد ولايت فقيه لازم است. از طرفي اتحاد جز با بيان واضح و شفاف خواسته ها امکان پذير نيست و اين دقيقاً همان چيزي است که اصلاحطلبان حکومتي حتي المقدور از آن جلوگيري ميکنند. در تحليل نهايي طيف اصلاح طلب حکومتي چون خود را جزوي از حاکميت ميداند تا آخرين لحظات به ميانداري مشغول خواهد بود و از آشکار شدن خواسته ها و شعارها ممانعت ميکند لذا تعيين تکليف جنبش آزاديخواهي با اين فرصت طلبان در ادامه حرکت رو به رشد جنبش آزاديخواهي اجتناب ناپذير است. به منظور آشنايي بيشتر با مختصات حرکتي اين طيف سياسي ميتوانيد به مطلب «اصلاحطلبان حکومتي را بشناسيم» مراجعه نماييد.
خامنهاي يا صداي انقلاب نوين مردم ايران را خواهد شنيد و ضمن انجام اصلاحات داوطلبانه قدرت را ترک ميکند و يا به سرنوشت مبارکها و بنعلي ها دچار ميگردد در اين بين راه سومي وجود ندارد. خزعبلاتي چون جريان انحرافي که براي تطهير جنايات بيشمار دوران سلطنت خامنهاي به کار گرفته شده، دردي را از اين جنايتکار زبون، دوا نخواهد کرد. خامنهاي و دستگاه ارتجاعي ولايت فقيه خود بزرگترين انحراف است. آنکس که در ۲۹ خرداد فرمان کشتار صادر نمود را نه ميتوان عفو کرد و نه ميتوان به حال خود رها نمود. آنچه واضح است اينکه جنبش آزاديخواهي ايران به کمتر از برچيده شدن دستگاه ارتجاعي ولايت فقيه راضي نيست و از طرفي حفظ اين عمارت پوسيده ديگر با مشاطه گري ممکن نيست. ملت ايران آنقدر حافظه تاريخي دارد که از يک سوراخ دوبار گزيده نشود. در حال حاضر دستگاه ارتجاعي ولايت فقيه در يک حرکت شتاب گيرنده در حال فرو رفتن در مرداب نيستي است و هر آنکس با آن بماند و يا در صدد بزک آن از طريق انتخاباتي نمايشي برآيد، قطعاً سرنوشتي مشابه با آن خواهد داشت.
اعلام برائت از انتصابات پيش رو و يا تن دادن به آن به مثابه محکي است که اصلاح طلبان حکومتي را از صف جنبش آزاديخواهي جدا خواهد نمود و از اين رو انتخابات پيش رو نقطه عطفي در جنبش آزاديخواهي ملت ايران محسوب ميگردد. پس از محو اصلاحطلبان حکومتي سرعت همگرايي طيفهاي مختلف جنبش آزاديخواهي فزوني خواهد گرفت. استبداد ولايت فقيه در سراشيبي سقوط است و از اين رو در ادامه ي مسير نقابهاي بيشتري از چهره ها فرو خواهد افتاد. در فاز فروپاشي هر کس مجبور است نقش اصلي خود را بازي کند و ديگر بازيهاي فريبکارانه ممکن نيست. در ماههاي آينده استبداد ولايت فقيه تمامي عناصر و نيروهاي مخفي و آشکار خود را براي تشويق مردم به شرکت در انتصابات به صحنه خواهد کشيد.
«تا وقتي اميد به اصلاح اين اصلاح ناپذير وجود دارد، تفرقه در بين ما هست، اين استراتژي بلند مدت حاکميت فساد است که هر از چند گاهي اميد به اصلاح را به جامعه روشنفکري ما تزريق کند و تعدادي از ما، از سر آگاهي يا نا آگاهي وارد اين بازي بي حاصل شويم و تا مدتي مشغول باشيم. بازي و فريب حاکميت ريا را نخوريد. جمهوري اسلامي پس از ۲۵ بهمن اصلاح پذير نيست. در ۲۵ بهمن با به سياهچال افتادن کروبي و موسوي آخرين حلقه اتصال امپراطوري دروغ با ملت گسسته شد. خواسته هاي آقايان موسوي و کروبي، کف خواسته هاي مردم بود، حاکميتي که کف خواسته هاي مردم را نيز تحمل نکند، قطع به يقين اصلاح پذير نيست.»
انتصابات پيش رو فرصتي را فراهم ميآورد که يکبار براي هميشه به دور باطل اصلاحطلبي حکومتي پايان دهيم. در اين بين وجود يک شعار محوري که همه ما را به دور يکديگر جمع نمايد و مانند قطب نما راه را در کوران حوادث پيش رو نشان دهد لازم و ضروري است، اين شعار محوري چيزي نيست جزء شعاري که بارها و بارها در عاشوراي ۸۸ و بهمن ۸۹ طنين انداز شده است. يعني «مرگ بر اصل ولايت فقيه». اصلاحطلب اصيل آن کسي است که اين شعار محوري را سرلوحه کار خود قرار دهد و در مقابل جنايتکار بايستد و حقوق خود را طلب نمايد. با اين تعريف تمام اپوزيسيون خارج و داخل نظام که به جدايي نهاد دين از نهاد دولت باور دارند، اصلاح طلب اصيل محسوب ميگردند.