بريدگان امروز يا ابو هريره و عمر و عاصهاي ديروز
از زمان خلفاي بني اميه طبقهيي بهوجود ميآيد به اسم فقها و آخوندهايي كه كارشان توجبه عملكردهاي حكومت و خلافت بهنام اسلام است. از مثالهاي معروف ابوهريره است كه بهعنوان يك صحابي پيامبر, روايات زيادي از حضرت نقل ميكند. يا عمروعاص كه از چهرههاي سياسي معروف هم بود. عمروعاص به معاويه ميگويد هر روايتي كه براي حكومت لازم داري من از قول پيغمبر نقل مي كنم.
رژيم غرق در بحران آخوندي از عناصر معلومالحال و بريده بهعنوان چوب زير بغل و سخنگوي خودش بهره ميگيرد. سايتهاي دستساز وزارت اطلاعات مانند هابيليان, ديدبان، اينترلينگ و…همراه با مأموران پيشاني سياهي مثل كريم حقي، عليشاهي، خدابنده و جاسوسه(همسرش), فيروزمند، جاباني،مصطفي محمدي، زهرا ميرباقري، مريم سنجابي، قربانعلي، عبدالرضا رستمي، محمد رزاقي و… مثل بازاريابها كه ميخواهند جنس بنجل آخوندي را بهنازلترين بها بفروشند ولي مشتري پيدا نميكنند. افتضاح كنفرانسهاي! مزدوران و كسادي شغل پادوي آنها بر همگان آشكار است. مزدور عليشاهي در مصاحبه با راديو آمريكا در مورد نوشتن كتابي صحبت ميكند كه البته واضح است سربازان بينام و نشان امام هنوز چند ماهي از خروجشان از تيف نميگذرد كه سر از فرانسه و انگليس و كنفرانس و… درميآورند و مثل عمروعاص مدرك جعل ميكنند كه بهمجاهدين بچسبانند. البته اين بريده مزدوران همان آخوندهاي بيعمامهيي هستند كه براي بقاي رژيم ضدايراني بههر فتنه و فساد و خفت و خواري تن ميدهند.
براي نشان دادن هرچه بيشتر خودسپاريشان ديگر تز سعيد امامي را بهكار نميبرند بلكه صددرصد در خدمت امام! و حاجي اژهاي و شركا قرار گرفتهاند. مزدور عليشاهي به زبان اشهدش گفت: «اصلاً مرا وزارت اطلاعات فرستاده…»(مصاحبه مزدور با راديو آمريكا) يا
كريم حقي خائن در فكر نجات! مجاهدين ميشود: «ميخواستم صحبت كنم با بچههايي كه در كمپ اشرف هستند و ازشون خواهش مي كنم… خودشون رو برسونند به كمپ آمريكاييها»(مصاحبه مزدور با راديو فردا).
همه اين مزدوران در چند كد ديكته شده وزارت بدنام اطلاعات عليه مجاهدين لجنپراكني ميكنند. فرار از زندان! شكنجه! فرار از ايران تحت حاكميت آخوندها!! و خود را ناجي مجاهدين دانستن! اين تشبثات و توطئههاي مزدوران جز اثبات حقانيت سازمان و اوج فداكاري رهبر مقاومت چيز ديگري نيست.
تفريشي در صفحه 127كتابش نوشته «نماينده رهبري جمهوري اسلامي در مؤسسه كيهان مسئول نگارش, تهيه, چاپ, و توزيع تمامي نشريات, جزوهها و كتابهايي است كه به اسم جداشدگان از سازمان مجاهدين و شوراي ملي مقاومت منتشر ميشود» وي در صفحه 128 مطالبي كه او (حسين شريعتمداري) اشاره كرده بود براي خود من جالب بود, او گفت: «ما اخيراً جلد دوم كتاب احمد شمسحائري را بهنام (مرداب) را از اول تا به آخر نوشتيم و هم خودمان چاپ كرديم و هم قبل از اينكه بهخارج بفرستيم در داخل توزيع كرديم ولي در حقيقت به اسم او اينكار را انجام داديم».
مطلب فوق نشاندهنده هرچه بيشتر مزدوري اين خائنين است. درست مثل شكنجهگران و سردمداران رژيم كه يك شبه دكتر و مهندس و سردار و نويسنده و… شدند. حتماً به شما مزدوران درجه «ذوب درانديشه امام…» راخوا هند داد.
با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خودپرستي
رژيم آخوندي با دجاليت و دروغپردازي سياست خود را عليه مقاومت و رهبري آن, طي اين سالها پيش برده است. بنابراين درهم پيچيدن مباني اين جنگ كثيف رواني ما را كيفاً در جنگ عليه دشمن ضدبشري جلو مياندازد, رژيم پا بهگور آخوندي, در حمله خود به ما مرتكب انبوه اشتباه محاسبههاي تاكتيكي و تكنيكي شده است. مهمترين خطاي آن باز مصرف مزدوران بارها مصرف شده اطلاعات بدنام خودش است. از اين رو بايد بيمهابا به آن تاخت و سنگرهايش را درهم شكست.
واقعيت اين است، كه هيچ لجننامه و سايتي از آخوندها نيست، كه رهبري مجاهدين را آماج تهمت و اهدف كينهتوزانه خود قرار ندهند، كه البته اين مايه سرفرازي و افتخار براي اين نسل و رهبري پاكباز آن است،كه با خلق اصوليترين استراتژي, آخوندها را در زمينههاي مختلف به بنبست كشانده است, بههمين خاطر از اوج استيصال و درماندگي يقهها ميدرند و عمامهها بر زمين ميكوبند.
«حتما به یاد دارید که قبل از رسیدن اولین سری مجاهدین از لیبرتی به آلبانی در می ۲۰۱۳ رژیم و مأموران وزارت اطلاعات با ادا و اطوارهای مشمئزکننده یکبار در پوش خیرخواهی و دلسوزی با تبریک و تهنیت دجالانه وارد میدان شدند و با تکرار دروغها و اراجیف سوخته خود مدعی شدند که «انتقال اعضای مجاهدین به کشور آلبانی در واقع استارت و نقطه آغاز از هم گسیختگی تشکیلات مجاهدین خلق است»
این همان ادعایی است که سالهای سال است مزدوران پیشانی سیاهی همچون سبحانی و فیروزمند و… در آن میدمند و مدعی هستند «اگر پای مجاهدین به“دنیای آزاد! و اروپا برسد، همه آنها به دنبال زندگی خود می روند، زیرا آنها را با زور و اجبار و فشاردر لیبرتی نگه داشته اند»!
هم چنان که در مقطع جابجایی مجاهدین از اشرف به لیبرتی هم، رژیم و مزدورانش سوت و کف زدند و هلهله کردند که تشکیلات مجاهدین فرو پاشیده خواهد شد و حداقل نیمی از اعضای مجاهدین بعد از رسیدن به لیبرتی آنجا را ترک خواهند کرد.
اما بلافاصله که رژیم و عواملش متوجه شدند موضوع بازاسکان مجاهدین در آلبانی جدی است، به شکل ابلهانه ای نوشتند و گفتند: «با حضور مجاهدین در آلبانی، کشورهای بالکان در
آینده شاهد بمبگذاریها و خرابکاریهای سودمند برای امریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود- شبکه خبر رژیم، ۲۷اردیبهشت ۱۳۹۲»
البته همه کسانی که این رژیم را میشناسند، متوجه شدند منظور رژیم از انتشار این خبرها این است که مجاهدین را از نیت کثیف خود یعنی عملیات تروریستی علیه آنها مطلع کند. گو اینکه مجاهدین سالها است به این رژیم پلید گفتهاند: ما گر ز سر بریده میترسیدیم، با جنایتکارانی چون تو در نمی افتادیم…
در گام بعد، رژیم که خودش قبل از هر کس و بیش از همه میداند این تبلیغات کاذب، بادکنکی برای ترکاندن در فضای مجازی است و ایستادگی و استواری مجاهدین بر آرمان آزادیخواهی را بویژه در ۱۰سال محاصره ضدانسانی علیه اشرف و لیبرتی تجربه کرده است، ناچار شد یکی از خرمهره های وزارت بدنام اطلاعاتش به نام «فریدون زندی» و مامور دونپایه و لمپنی بنام احسان بیدی را به آلبانی اعزام نماید تا شاید از این کلاه نمدی برای خود بدوزد.
هم زمان انجمن نجات رژیم آخوندها هم دست به کار شد و خانوادههای الدنگ و وابسته به خود و چند مزدور پیشانی سیاه دیگر مانند محمد کرمی، عبدالرضا رستمی، بتول سلطانی، زهرا معینی، احمد اوسطی، همایون کهزادی و … را در اروپا بسیج کرد تا شاید بتواند توسط این خائنین از طریق تماسهای تلفنی- ایمیل- فیس بوک و سایر اقدامات، روی هواداران مجاهدین
تاثیر منفی بگذارد و در این بازار مکاره باز هم بدمد.
ولی این بار هم سرش به سنگ خورد و هواداران شریف مجاهدین، ضمن بلوک کردن فیس بوک خود بر روی آنها یا تعویض شماره تلفن و افشای طرح آنها در میان سایر ایرانیان و هواداران، جواب دندان شکنی به آنها دادند.
بعد از مدتی که رژیم و مزدورانش دیدند تمام توطئهها و ترفندهای کثیفشان با شکست مواجه شده و از طرف دیگر افشای مأموران وزارت اطلاعات در آلبانی یعنی زندی و احسان بیدی، کار را برای آنها مشکلتر کرده است، عوامل رژیم باز هم به شیطانسازی کثیف علیه مجاهدین متوسل شدهاند.
یک روز در لجن نامه های خود مدعی میشود که «مجاهدین این افراد را در دنیای آزاد با پرداخت پول در تشکیلات نگه داشته اند…»!
یک روز تحت عنوان خاطره نویسی، مطالب تکراری۱۰ساله را بازنشر میدهند. جالب است که این مزدوران بیمقدار حتی برای خودشان نیز شعور و ارزشی قائل نیستند. آنها از زور افلاس و درماندگی به نوشتن مطالبی رو میاورند که قبل از هرچیز، عقل و شعور نویسنده را برای خواننده زیرعلامت سوال میبرد. نویسنده این مطالب برای خوشامد وزارت اطلاعات ناچار است خود را فردی نادان و احمق معرفی کند که به جای رفتن به اروپا، سر از عراق و
مجاهدین درآورده است.
از آنجا که بازتکرار این مطالب کهنه شده خیلی خفت و سرافکندگی است، احسان بیدی و عوامل رژیم هم برای بالابردن نرخ خود و هم نجات نویسنده احتمالی، ناچار شده به شگرد جدیدی متوسل شود و آن (امضاء محفوظ)! برای مطلب است. (اسم نویسنده در نزد مسئول سایت محفوظ است)! سرتیتر مطالب منتشر شده احسان بیدی از زبان دیگران است تا نرخ خود را بالاتر ببرد. هرچند که این اقدام مضحک وزارت به مصداق همان ضربالمثل ایرانی است که میگوید: به روباه گفتند شاهدت کو؟ گفت دمم!
دمی که با عنوان امضاء محفوظ! مستقیما به وزارت وصل است و لورفته تر از آن است که حتی بچه ای را بفریبد.
وزارت اطلاعات رژیم ملاها و مزدورانش طی این مدت، با رذیلانهترین شیوهها تلاش کردهاند بخت خود را با تطمیع هواداران و ایرانیان آزاده بیازمایند، ولی جز بدنامی و طرد از جامعه ایرانیان و قرار گرفتن در مقابل قوانین کشورهای اروپایی، چیزی نصیبشان نشده و نمی شود. این مزدوران خوب است سرنوشت مزدورانی همچون بهزاد علیشاهی (مستقر در زندان هلند به دلیل وابستگی به وزارت اطلاعات رژیم ایران و جاسوسی علیه پناهندگان ایرانی) و کریم حقی (تحت نظر پلیس هلند با چندین بازجویی توسط امنیت این کشور به دلیل وابستگی
به وزارت اطلاعات) و آرش صامتی پور و ….. را درس عبرت قرار دهند. بدون شک اگر آنها امروز هم چند صباحی دست و پا زده و به تلاشهای مذبوحانه ادامه بدهند، فردا و فرداها روز پاسخگویی نهایی آنها در نزد خلق قهرمان ایران فرا خواهد رسید و آن روز دور نخواهد بود.
به کوری چشم دشمن و مزدورانش، تشکیلات مجاهدین روز به روز مستحکمتر و استوارتر به جا مانده و میماند. گواه این حقیقت، پروسه زندان ۱۰ساله و محاصره ضدانسانی علیه مجاهدان اشرفی است. حقیقتی که رژیم را سخت به وحشت انداخته است. چرا که به قول قرآن، حق ماندنی و باطل رفتنی است. این سنت تکامل و هستی است و به قطع و یقین چنین خواهد شد.
همه تیرهای زهرآگین و کینه توزانه وزارت بدنام و مزدورانش به سنگ رسوایی خواهد خورد و استحکام مناسبات مجاهدین برای صدمین بار در چشم کورشان فرو خواهد رفت. بنیان مرصوص و تشکیلات مجاهدین با این اتهامات بی اساس و بیمقدار خش برنخواهد داشت و چون کفی بر آب، از بین خواهد رفت» ( سایت ایران آزادفردا- آلبانی)
محمود نيشابوري
از زمان خلفاي بني اميه طبقهيي بهوجود ميآيد به اسم فقها و آخوندهايي كه كارشان توجبه عملكردهاي حكومت و خلافت بهنام اسلام است. از مثالهاي معروف ابوهريره است كه بهعنوان يك صحابي پيامبر, روايات زيادي از حضرت نقل ميكند. يا عمروعاص كه از چهرههاي سياسي معروف هم بود. عمروعاص به معاويه ميگويد هر روايتي كه براي حكومت لازم داري من از قول پيغمبر نقل مي كنم.
رژيم غرق در بحران آخوندي از عناصر معلومالحال و بريده بهعنوان چوب زير بغل و سخنگوي خودش بهره ميگيرد. سايتهاي دستساز وزارت اطلاعات مانند هابيليان, ديدبان، اينترلينگ و…همراه با مأموران پيشاني سياهي مثل كريم حقي، عليشاهي، خدابنده و جاسوسه(همسرش), فيروزمند، جاباني،مصطفي محمدي، زهرا ميرباقري، مريم سنجابي، قربانعلي، عبدالرضا رستمي، محمد رزاقي و… مثل بازاريابها كه ميخواهند جنس بنجل آخوندي را بهنازلترين بها بفروشند ولي مشتري پيدا نميكنند. افتضاح كنفرانسهاي! مزدوران و كسادي شغل پادوي آنها بر همگان آشكار است. مزدور عليشاهي در مصاحبه با راديو آمريكا در مورد نوشتن كتابي صحبت ميكند كه البته واضح است سربازان بينام و نشان امام هنوز چند ماهي از خروجشان از تيف نميگذرد كه سر از فرانسه و انگليس و كنفرانس و… درميآورند و مثل عمروعاص مدرك جعل ميكنند كه بهمجاهدين بچسبانند. البته اين بريده مزدوران همان آخوندهاي بيعمامهيي هستند كه براي بقاي رژيم ضدايراني بههر فتنه و فساد و خفت و خواري تن ميدهند.
براي نشان دادن هرچه بيشتر خودسپاريشان ديگر تز سعيد امامي را بهكار نميبرند بلكه صددرصد در خدمت امام! و حاجي اژهاي و شركا قرار گرفتهاند. مزدور عليشاهي به زبان اشهدش گفت: «اصلاً مرا وزارت اطلاعات فرستاده…»(مصاحبه مزدور با راديو آمريكا) يا
كريم حقي خائن در فكر نجات! مجاهدين ميشود: «ميخواستم صحبت كنم با بچههايي كه در كمپ اشرف هستند و ازشون خواهش مي كنم… خودشون رو برسونند به كمپ آمريكاييها»(مصاحبه مزدور با راديو فردا).
همه اين مزدوران در چند كد ديكته شده وزارت بدنام اطلاعات عليه مجاهدين لجنپراكني ميكنند. فرار از زندان! شكنجه! فرار از ايران تحت حاكميت آخوندها!! و خود را ناجي مجاهدين دانستن! اين تشبثات و توطئههاي مزدوران جز اثبات حقانيت سازمان و اوج فداكاري رهبر مقاومت چيز ديگري نيست.
تفريشي در صفحه 127كتابش نوشته «نماينده رهبري جمهوري اسلامي در مؤسسه كيهان مسئول نگارش, تهيه, چاپ, و توزيع تمامي نشريات, جزوهها و كتابهايي است كه به اسم جداشدگان از سازمان مجاهدين و شوراي ملي مقاومت منتشر ميشود» وي در صفحه 128 مطالبي كه او (حسين شريعتمداري) اشاره كرده بود براي خود من جالب بود, او گفت: «ما اخيراً جلد دوم كتاب احمد شمسحائري را بهنام (مرداب) را از اول تا به آخر نوشتيم و هم خودمان چاپ كرديم و هم قبل از اينكه بهخارج بفرستيم در داخل توزيع كرديم ولي در حقيقت به اسم او اينكار را انجام داديم».
مطلب فوق نشاندهنده هرچه بيشتر مزدوري اين خائنين است. درست مثل شكنجهگران و سردمداران رژيم كه يك شبه دكتر و مهندس و سردار و نويسنده و… شدند. حتماً به شما مزدوران درجه «ذوب درانديشه امام…» راخوا هند داد.
با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي بگذار تا بميرد در درد خودپرستي
رژيم آخوندي با دجاليت و دروغپردازي سياست خود را عليه مقاومت و رهبري آن, طي اين سالها پيش برده است. بنابراين درهم پيچيدن مباني اين جنگ كثيف رواني ما را كيفاً در جنگ عليه دشمن ضدبشري جلو مياندازد, رژيم پا بهگور آخوندي, در حمله خود به ما مرتكب انبوه اشتباه محاسبههاي تاكتيكي و تكنيكي شده است. مهمترين خطاي آن باز مصرف مزدوران بارها مصرف شده اطلاعات بدنام خودش است. از اين رو بايد بيمهابا به آن تاخت و سنگرهايش را درهم شكست.
واقعيت اين است، كه هيچ لجننامه و سايتي از آخوندها نيست، كه رهبري مجاهدين را آماج تهمت و اهدف كينهتوزانه خود قرار ندهند، كه البته اين مايه سرفرازي و افتخار براي اين نسل و رهبري پاكباز آن است،كه با خلق اصوليترين استراتژي, آخوندها را در زمينههاي مختلف به بنبست كشانده است, بههمين خاطر از اوج استيصال و درماندگي يقهها ميدرند و عمامهها بر زمين ميكوبند.
«حتما به یاد دارید که قبل از رسیدن اولین سری مجاهدین از لیبرتی به آلبانی در می ۲۰۱۳ رژیم و مأموران وزارت اطلاعات با ادا و اطوارهای مشمئزکننده یکبار در پوش خیرخواهی و دلسوزی با تبریک و تهنیت دجالانه وارد میدان شدند و با تکرار دروغها و اراجیف سوخته خود مدعی شدند که «انتقال اعضای مجاهدین به کشور آلبانی در واقع استارت و نقطه آغاز از هم گسیختگی تشکیلات مجاهدین خلق است»
این همان ادعایی است که سالهای سال است مزدوران پیشانی سیاهی همچون سبحانی و فیروزمند و… در آن میدمند و مدعی هستند «اگر پای مجاهدین به“دنیای آزاد! و اروپا برسد، همه آنها به دنبال زندگی خود می روند، زیرا آنها را با زور و اجبار و فشاردر لیبرتی نگه داشته اند»!
هم چنان که در مقطع جابجایی مجاهدین از اشرف به لیبرتی هم، رژیم و مزدورانش سوت و کف زدند و هلهله کردند که تشکیلات مجاهدین فرو پاشیده خواهد شد و حداقل نیمی از اعضای مجاهدین بعد از رسیدن به لیبرتی آنجا را ترک خواهند کرد.
اما بلافاصله که رژیم و عواملش متوجه شدند موضوع بازاسکان مجاهدین در آلبانی جدی است، به شکل ابلهانه ای نوشتند و گفتند: «با حضور مجاهدین در آلبانی، کشورهای بالکان در
آینده شاهد بمبگذاریها و خرابکاریهای سودمند برای امریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود- شبکه خبر رژیم، ۲۷اردیبهشت ۱۳۹۲»
البته همه کسانی که این رژیم را میشناسند، متوجه شدند منظور رژیم از انتشار این خبرها این است که مجاهدین را از نیت کثیف خود یعنی عملیات تروریستی علیه آنها مطلع کند. گو اینکه مجاهدین سالها است به این رژیم پلید گفتهاند: ما گر ز سر بریده میترسیدیم، با جنایتکارانی چون تو در نمی افتادیم…
در گام بعد، رژیم که خودش قبل از هر کس و بیش از همه میداند این تبلیغات کاذب، بادکنکی برای ترکاندن در فضای مجازی است و ایستادگی و استواری مجاهدین بر آرمان آزادیخواهی را بویژه در ۱۰سال محاصره ضدانسانی علیه اشرف و لیبرتی تجربه کرده است، ناچار شد یکی از خرمهره های وزارت بدنام اطلاعاتش به نام «فریدون زندی» و مامور دونپایه و لمپنی بنام احسان بیدی را به آلبانی اعزام نماید تا شاید از این کلاه نمدی برای خود بدوزد.
هم زمان انجمن نجات رژیم آخوندها هم دست به کار شد و خانوادههای الدنگ و وابسته به خود و چند مزدور پیشانی سیاه دیگر مانند محمد کرمی، عبدالرضا رستمی، بتول سلطانی، زهرا معینی، احمد اوسطی، همایون کهزادی و … را در اروپا بسیج کرد تا شاید بتواند توسط این خائنین از طریق تماسهای تلفنی- ایمیل- فیس بوک و سایر اقدامات، روی هواداران مجاهدین
تاثیر منفی بگذارد و در این بازار مکاره باز هم بدمد.
ولی این بار هم سرش به سنگ خورد و هواداران شریف مجاهدین، ضمن بلوک کردن فیس بوک خود بر روی آنها یا تعویض شماره تلفن و افشای طرح آنها در میان سایر ایرانیان و هواداران، جواب دندان شکنی به آنها دادند.
بعد از مدتی که رژیم و مزدورانش دیدند تمام توطئهها و ترفندهای کثیفشان با شکست مواجه شده و از طرف دیگر افشای مأموران وزارت اطلاعات در آلبانی یعنی زندی و احسان بیدی، کار را برای آنها مشکلتر کرده است، عوامل رژیم باز هم به شیطانسازی کثیف علیه مجاهدین متوسل شدهاند.
یک روز در لجن نامه های خود مدعی میشود که «مجاهدین این افراد را در دنیای آزاد با پرداخت پول در تشکیلات نگه داشته اند…»!
یک روز تحت عنوان خاطره نویسی، مطالب تکراری۱۰ساله را بازنشر میدهند. جالب است که این مزدوران بیمقدار حتی برای خودشان نیز شعور و ارزشی قائل نیستند. آنها از زور افلاس و درماندگی به نوشتن مطالبی رو میاورند که قبل از هرچیز، عقل و شعور نویسنده را برای خواننده زیرعلامت سوال میبرد. نویسنده این مطالب برای خوشامد وزارت اطلاعات ناچار است خود را فردی نادان و احمق معرفی کند که به جای رفتن به اروپا، سر از عراق و
مجاهدین درآورده است.
از آنجا که بازتکرار این مطالب کهنه شده خیلی خفت و سرافکندگی است، احسان بیدی و عوامل رژیم هم برای بالابردن نرخ خود و هم نجات نویسنده احتمالی، ناچار شده به شگرد جدیدی متوسل شود و آن (امضاء محفوظ)! برای مطلب است. (اسم نویسنده در نزد مسئول سایت محفوظ است)! سرتیتر مطالب منتشر شده احسان بیدی از زبان دیگران است تا نرخ خود را بالاتر ببرد. هرچند که این اقدام مضحک وزارت به مصداق همان ضربالمثل ایرانی است که میگوید: به روباه گفتند شاهدت کو؟ گفت دمم!
دمی که با عنوان امضاء محفوظ! مستقیما به وزارت وصل است و لورفته تر از آن است که حتی بچه ای را بفریبد.
وزارت اطلاعات رژیم ملاها و مزدورانش طی این مدت، با رذیلانهترین شیوهها تلاش کردهاند بخت خود را با تطمیع هواداران و ایرانیان آزاده بیازمایند، ولی جز بدنامی و طرد از جامعه ایرانیان و قرار گرفتن در مقابل قوانین کشورهای اروپایی، چیزی نصیبشان نشده و نمی شود. این مزدوران خوب است سرنوشت مزدورانی همچون بهزاد علیشاهی (مستقر در زندان هلند به دلیل وابستگی به وزارت اطلاعات رژیم ایران و جاسوسی علیه پناهندگان ایرانی) و کریم حقی (تحت نظر پلیس هلند با چندین بازجویی توسط امنیت این کشور به دلیل وابستگی
به وزارت اطلاعات) و آرش صامتی پور و ….. را درس عبرت قرار دهند. بدون شک اگر آنها امروز هم چند صباحی دست و پا زده و به تلاشهای مذبوحانه ادامه بدهند، فردا و فرداها روز پاسخگویی نهایی آنها در نزد خلق قهرمان ایران فرا خواهد رسید و آن روز دور نخواهد بود.
به کوری چشم دشمن و مزدورانش، تشکیلات مجاهدین روز به روز مستحکمتر و استوارتر به جا مانده و میماند. گواه این حقیقت، پروسه زندان ۱۰ساله و محاصره ضدانسانی علیه مجاهدان اشرفی است. حقیقتی که رژیم را سخت به وحشت انداخته است. چرا که به قول قرآن، حق ماندنی و باطل رفتنی است. این سنت تکامل و هستی است و به قطع و یقین چنین خواهد شد.
همه تیرهای زهرآگین و کینه توزانه وزارت بدنام و مزدورانش به سنگ رسوایی خواهد خورد و استحکام مناسبات مجاهدین برای صدمین بار در چشم کورشان فرو خواهد رفت. بنیان مرصوص و تشکیلات مجاهدین با این اتهامات بی اساس و بیمقدار خش برنخواهد داشت و چون کفی بر آب، از بین خواهد رفت» ( سایت ایران آزادفردا- آلبانی)
محمود نيشابوري