اثرات زهر بر كالبد فرتوت رژيم

در روزگاران نه چندان دور، در شهر ما، رفتگر زرنگ و خوش برخوردي بود كه، همه به او احترام مي گذاشتند. بعد از مدتي ديديم، آقا صادق ديگر خيابانها را جارو نمي كند، متوجه شديم ايشان ارتقاء يافته اند!
طوري خودش مي گفت: شهر دار او راصدا مي كند و مي گويد: آقا صادق، مشكلي داريم در شهر  مي توني  دنبال كني!؟
صادق: تا موضوع چه باشد!
خلاصه مسئله از بين بردن سگهاي ولگرد مسئوليتش رابه او دادندوقتي به مدرسه مي رفتيم تو راه گاهاً آقا صادق را مي ديدم كه با يك كاري و يك فرغون و يك بيل آواز خوانان، دنبال شكار! مي رود. آقا صادق ديده بود سگها زياد شده اند چاره را در  خوراندن زهر ديده بود كه كارايي زيادي دارد و او سالها اين كار را مي كرد
انقلاب شده بود بازنشسته شده بود و ضد آخوند ها ، پسرش همكلاسي من بود گاهاً به خانه شان مي رفتم آقا صادق مي گفت: ما كه كار آبرو داري نداشتيم، اما حالا اين آخوندا مكار آمدند همه چيز را خراب كردند و بردند و كشتند، تو پسرم بايد كاري كني كه سمي كه من به سگهاي بد بخت مي دادم به اين آخوند ا با كمك آدماي خوب بخوراني، واقعا اين آحوند ها از سگ و گرگ و همه درنده ها خطرناكترند
حالا بعد از مدت زيادي، گويا دعاي آقا صادق مستجاب شده، زهر  را از بالا تا پائين رژيم خوراندند، كه تمام تار و پودش را  داغان كرده است، و رعشه مرگ هويدا گشته و ياوه گويي و هذيان  بالا رفته است، به  زوزه ها و سگ دعوا هايشان توجه نكنيد، علتش همان زهر هلاهل  و اثرات آن است. حالا مماشا تگران، لابيها رژيم ،  بي بي سي و 
مزدوران داخلي و خارجي  مي گويند جرعه حيات! بود ، نه آقا زهر درست حسابي بود كه اين مقاومت بر حلقوم اين جانيان سرازير كرد. نوشي جان
از كرامات شيخ ما اين است         زهر را خوردند و گفتند شيرين است

محمود نيشابوري