ریشه عملیات تروریستی پاریس و این همه وحشت و نا امنی در کجاست؟

 باز هم پاریس در بهت فرو رفت و گروهی تروریست وحشی و کینه جو از میان مردم بی گناه قربانیان زیادی گرفتن. پیشتر روز چهارشنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۵ در حمله به دفتر هفته‌نامه شارلی ابدو در پاریس دست کم ۱۲نفر کشته شدند. تکرار این جنایت در ابعادی بیشتر و گسترده تر اعلان جنگ افراطی گری است به نه تنها مردم و دولت مردان فرانسه بلکه به کل دنیا؛ پیش از آنکه به این موضوع بپردازیم اندکی درنگ کنیم در روزگاری که در آن هستیم زمینی که برآن زندگی می کنیم. ما در عصر دانش و تکنولوژی زندگی می کنیم که به عصر آگاهی شناخته می شود. اما جهان ما هنوز از توحش و بیعدالتی رنج می برد؛ آنچنانکه جوانانی که در دامن غرب و سرمایه داری متولد و بالغ شده اند به سربازان وحشت و ترور تبدیل میشوند. زمین نا امن ترین مکان برای زندگی است. راستی ریشه این وحشت و نا امنی در کجاست؟
با علم به اینکه اقدامات امنیتی و حفاظتی هر چند هم مهم و لازم باشند نتوانسته و نمی تواند پاسخگو باشد. پس باید دنبال ریشه و یک راه حل درست و اساسی رفت. چگونه؟
جواب ساده است. در همین ماه نوامبر چند رویداد تروریستی و وحشیانه را ما شاهد بوده ایم. همه از یک جنس و یک رنگ و همه در شکل و محتوا یک تفکر را بیان و نمایندگی می کند. جنایت و کشتار انسانها؛ این رویدادها چه بودند؟


یک- در عراق کمپ لیبرتی محل استقرار موقت پناهندگان ایرانی که اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند توسط رژیم ایران و عواملش در دولت عراق موشک باران شد. یک حمله تروریستی بزدلانه و وحشیانه؛ متاقعبا ما شاهد محکومیت این جنایت از یک سو و ابراز خوشحالی رسانه های رژیم ایران و مزدورانش بودیم؛ همینطور در فضای مجازی؛ این در واکنش به حمله به دفتر شارلی هبدو هم صدق می کرد. 
دو- در افغانستان دختری بی گناه و بی پناه سنگسار شد و خشم مردم افغانستان را برانگیخت.
سه- در سوریه افزون بر بمبارانهای روزانه هواپیماهای روسی و کشتار مردم بی دفاع سوریه؛ یک گروه شبه نظامیان شیعه عراقی یک اسیر را به حالتی انتقامجویانه ومملو از کینه فرقه گرایانه می سوزانند و آن را تماشا می کنند و از دیدن آن لذت می برند.
این ویدیو مردم را به یاد سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش می اندازد که جهان را تکان داد. برخی سوری ها با نوشتن نظریاتی در شبکه اینترنت می گویند عملکرد و جنایات شبه نظامیان حزب الله لبنان، حزب الله عراق و حزب الله های زنجیره ای دیگر که رژیم ایران آنها را حمایت مالی و تسلیحاتی می کند کمتر از وحشگری داعش نیست و در واقع داعش و جمهوری اسلامی ایران دو روی یک سکه هستند. 
به گزارش العربيه فرمانده این گروه جنایتکار که به «حزب الله النجباء» معروفند را یک شیعه عراقی کاملا فرقه گرا به نام احمد کعبی فرماندهی می کند. این فرمانده جانی ماه گذشته از آآخوند عضو مجلس خبرگان رژيم از نزدیکان فکری علی خامنه ای جایزه تقدیری «سپر دفاعی بسیج » را گرفت.
چهار- حمله تروریستی پاریس و کشتار مردم؛ محکومیت های جهانی این حمله و همدردی و همبستگی مرد ایران و جهان با مردم فرانسه و قربانیان این جنایت از یک سو از سوی دیگر واکنش رسانه های جمهوری اسلامی و حمایت آشکار از این جنایت.
به خاطر بیاوریم که همین رژیم در پاریس و رستوران میکینوس در آلمان و اتریش و ترکیه و عراق و ... چه حمام خونهایی راه انداخته و چه جنایت های مشابهه آنچه در پاریس اتفاق افتاد انجام داده است. اعدام های روزانه و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ هم به اینها اضافه کنیم.  آیا به جواب سوال بالا نمی رسیم که ریشه گسترش افراطی گری و تروریسم به رژیم ایران بر می گردد؟
آیا حمایت آشکار رژیم ایران از اسد و مقصر نامیدن فرانسه و دولتمردانش درست مشابهه حرفهای تروریستهای داعش هنگام کشتار مرد م نیست؟
 پیر جانزاک شاهد عینی حادثه  تروریستی پاریس که در سالن بتکلان حضور داشت می‌گوید: «به وضوح شنیدم که می‌گفتند مقصر اولاند است، مقصر رئیس جمهوری شما است، نباید در سوریه دخالت می‌کرد. درباره عراق هم صحبت کردند.» 
کیهان خامنه ای در تحلیل روز شنبه ۱۴ نوامبر خود فرانسه را "آتش بیار" بحران خاورمیانه می خواند که در این حمله های تروریستی اکنون "آتش به جان خود او افتاده است."
پاسدار کوثری عضو کمیسیون دفاعی مجلس رژیم می گوید: «فرانسه در سوریه باد کاشت  و حالا در پاریس طوفان درو می کند.»
  آیا تیتر «بفرماییر شام!» روزنامه وطن امروز گویای یک حقیقت به تمامی نیست که اگر میخواهید با تروریسم و افراطی گری تحت نام اسلام مقابله کنید باید:
اولا- اسد برود.
دوما- دست رژیم ایران در عراق و کشورهای منطقه کوتاه شود .
سوما- در ایران کشتار روزانه مردم متوقف شود.
چهارما- آلترناتیو بنیادگرایی حمایت از مسلمانان مترقی و پیشرو است که به برابری زن و مرد و جامعه ای سکولار و دمکراتیک باورمند هستند و برای آن مبارزه می کنند.
بنابر این قلب و کانون اصلی افراطی گری و تروریسم رژیم ایران است. تا شرایط در ایران تغییر نکند این خطر و تهدید جهانی هست. راه و مسیر دفع این خطر از سقوط اسد؛ خلع ید از رژیم ایران؛ در عراق؛ سوریه؛ یمن؛ لبنان و ... می گذرد. در پی آنچه در پاریس اتفاق افتاد تحولاتی خواهد بود؛ بکوشیم مسیر تحولات را به سمت درست برای ریشه کن کردن بنیادگرایی هدایت کنیم. بنیادگرایی یک پدیده شوم و خطرناک است که از سوی سیاست های استعماری و امپریالیستی هم بهره برداری میشود. این پدیده شوم مبارزات انقلابی خلق ها را به سایه برده است. 
به خاطر داریم که آمریکا و اروپا به درخواست رژیم بنیادگرا و تروریست حاکم بر ایران اپوذسیون اصلی این رژیم را در فهرست تروریستی قرار دادند و سالها طول کشید تا از مجاری قانونی این نامگذاری ناعادلانه و ناحق برداشته شد.
 « ه روز پس از وقوع حملات انتحاری در پاریس که به کشته شدن ۱۲۹ نفر و زخمی‌شدن بیشتر از ۲۰۰ نفر انجامید، روزنامه‌های امروز فرانسه در نخستین روز پس از تعطیلات آخر هفته تقریباً بیشتر مطالب خود را به همین موضوع اختصاص داده‌اند.
روزنامه هومانیته بیشتر بر موضوع "اتحاد" فرانسوی‌ها در برابر حملات تروریستی تأکید کرده است. 
این روزنامه همچنین اشاره کرده به اینکه ٣ روز پس از فاجعه پاریس، در این شهر «اتحاد عظیم مردمی» دیده می‌شود.
این روزنامه در گزارشی نوشته: «تعداد شرکت‌کنندگان راه‌پیمائی‌های اتحاد روز یکشنبه مدام افزایش می‌یافت. جست‌وجوها درباره عوامل حملات انتحاری در حال پیشرفت است. پلیس و نیروهای امنیتی در حال بررسی نظریه دخالت سه گروه تروریستی هستند.»
خبرنگار این روزنامه همچنین در گزارشی از راه‌پیمائی‌ روز یکشنبه مردم پاریس از خانواده‌هائی نوشته که بی آنکه نسبتی با کشته شدگان داشته باشند اما نمی‌توانستند لحظه‌ای جلو فروریختن اشک‌های خود در برابر کشتار جمعه شب ١٣نوامبر را بگیرند.
همچنین جوان پاریسی 29 ساله‌ای می‌گوید که با دسته گلی برای ادای احترام به قربانیان آمده و نگران برآمدن راست افراطی در فرانسه پس از این وقایع بود؛ وی می‌گوید که به آنجا آمده تا یادآوری کند، علیرغم همه این فجایع باید به زندگی ادامه داد و این خود نوعی «مبارزه علیه تروریسم» است.

روزنامه لاکروا با تیتر یک «زندگی همراه با تهدید»، می‌نویسد که فرانسوی‌ها گرچه از این فاجعه شگفت‌زده شده‌اند اما به ترس اجازه پیشروی نمی‌دهند. 
این روزنامه همچنین در مطلبی درباره تروریسم و خطرات آن و نیز مبارزه با آن در فرانسه نوشته است؛ در این مطلب نکاتی چون «گروه جهادی داعش از کجا می‌آید»، «برنامه‌های این گروه چیست؟»، «آیا فرانسه یکی از اهداف اصلی این گروه است؟»، «جایگاه فرانسه در جنگ علیه تروریسم چیست؟» و «آیا اقدامات نظامی در این زمینه تقویت خواهد شد؟»، دیده می‌شود.
تیتر نخست روزنامه لیبراسیون این است: «نسل بَتَکلان»، و موضوع آن راه‌پیمائی‌های مردم پاریس برای نشان دادن ابراز همدردی با قربانیان حادثه و نیز مقاومت در برابر تهدیدهای تروریسم است. به نوشته این روزنامه، واکنش اصلی این نسل به چنین وقایعی «مقاومت» است.
«آنها پیروز نشدند» هم تیتر یکی دیگر از گزارش‌های لیبراسیون درباره راه‌پیمائی میدان "رپوبلیک" پاریس است و منظور از آنها «تروریست‌ها» است.(رادیو فرانسه)
آلکساندر کوداشف سردبیر دویچه وله در تفسیری در باره رویداد تروریستی و فاجعه بار پاریس که بیش از ۱۲۰ قربانی از مردم بی گناه گرفت می نویسد ٬٬اگر کسی بخواهد با ریشه‌های آوارگی مبارزه کند، باید با اسد و "داعش" بجنگد. اعلان جنگ "داعش" چاره‌ی دیگری برای غرب ـ و نه تنها غرب ـ باقی نمی‌گذارد.
این اعلان جنگ ما را که امروز، یک روز پس از این حادثه، خود را بیش از پیش به مردم فرانسه نزدیک ‌احساس می‌کنیم، آشفته و منقلب می‌سازد. ما از این بابت متاثر، مایوس یا... بله، حتی خشمگین می‌شویم. خشمگین از تمایل بربرمنشانه‌ی "داعش" به قتل و کشتار که در پاریس، گذشته‌ از تعداد بی‌شماری زخمی، تا کنون بیش از ۱۲۰ قربانی گرفته است.
این حملات ضربه‌ای به قلب اروپا بود. ضربه‌ای به شیوه‌ی بدیهی زندگی ما. این ترورها، ضربه‌ی کشنده‌ای بود به دولت فرانسه که با وجود ایجاد امکانات گسترده‌ی جدید حفاظت و مراقبت، نتوانست امنیت شهروندان خود را تامین کند.
"جمعه‌ی سیاه" فرانسه، اروپا را تغییر خواهد داد. هر چند که هنوز معلوم نیست، تروریست‌هایی که به این حملات دست زده‌اند، به کدام منطقه و شهر تعلق دارند. آیا در "بنلیوها" زندگی می‌کنند؟ در حاشیه‌ی شهرهای بزرگ فرانسه که مدتهاست در آنجا جوامعی موازی از جوانان بی‌ریشه‌ای با زمینه‌ی اسلامی پدید آمده است؛ در جایی که به قول نویسنده‌ی الجزایری بوعلام صنصال "مدت‌ها است که تنها ریشوها حرف آخر را می‌زنند"؛ کسانی که شیوه‌ی زندگی فرانسوی و غربی را به‌کلی رد می‌کنند؟ یا تروریست‌هایی هستند که از سوریه یا عراق بازگشته‌اند و خود را به عنوان پناه‌جو جا زده‌اند؟ این پرسش‌ها، موضوع اصلی بحث‌هایی است که در اروپا و نیز در آلمان در خواهد گرفت.
روز ۱۳ نوامبر، روز احساس درماندگی و ناتوانی است. روزی که مانند کابوس فرانسوی‌ها و اروپایی‌ها را راحت نخواهد گذاشت. روز احساس شکست و استیصال و روز خشمی بی‌هدف. این روز، در ضمن روزی هم هست که جوامع آزاد و لیبرال این قاره‌ی کهن با غرور باید بگویند: ما شیوه‌ی زندگی خود را تغییر نخواهیم داد.
روز ۱۳ نوامبر، هم‌چنین روزی است که در کمال خونسردی و با منطق باید دریافت: اگر کسی بخواهد با ریشه‌های آوارگی مبارزه کند، باید با اسد و "دولت اسلامی" بجنگد. اعلان جنگ "دولت اسلامی" چاره‌ی دیگری برای غرب ـ و نه تنها غرب ـ باقی نمی‌گذارد.
تردیدی نیست  که ظهور و گسترش بنیادگرایی  و تروریسم  زیر نام اسلام که یکی از پایه های اصلی سیاست رژیم حاکم بر ایران است؛ با سرقت انقلاب مردم ایران توسط خمینی و قدرت گرفتن آخوندها آغاز شد و ما ایرانی ها بیش از مردمان سایر کشورها تجربه و شناخت از بنیادگرایی داریم این تجارب را در اختیار افکار عمومی بگذاریم . اگر میخواهید روزگاری شاد و زمینی آرام و قابل زیست داشته باشید با ما همدردی و همراهی کنید. ما پیشاهنگ مبارزه با بنیادگرایی هستیم. این غول سی و هفت سال است بر میهن و سرنوشت ما حاکم است و با آن در ستیزیم. ریشه بنیادگرایی و تروریسم در میهن ما ایران است و با در آوردن این ریشه مسموم از بیخ و بُن می توان بر بنیادگرایی پیروز شد.
ایران کشوری است با تاریخ و فرهنگ و تمدنی کهن تغییر در ایران بر کل منطقه تاثیر می گذارد.  از این تغییر حمایت کنید . سیاست مماشات با رژیم ایران به گسترش بنیادگرایی و تروریسم یاری رسانده و می رسان. به این سیاست کثیف پایان دهید.