جنایت تروریستی پاریس حاصل داعشیزه کردن انقلاب سوریه

وقتی در آواخر سال 2010 نسیم بهار عربی به سوریه رسید رژیم اسد که خود را مصون از تحولات مربوط به بهار عرب می دانست، ابتدا تلاش کرد با وعده و وعید مردم را آرام کند ولی با اوج گیری تظاهراتها، در مارس 2011 قیامهای رشد یابنده مردمی را به توپ و تانک بست و به خاک و خون کشید. شدت سرکوب اما نتوانست مردمی را که برای رسیدن به آزادی و دمکراسی به خیابان آمده بودند را به خانه ها بفرستد وچنان که انتظار می رفت تظاهراتها ی بزرگ از شهر درعا به شهرها ی دیگر گسترش یافت.
با گسترده شدن تظاهراتها ارتش اسد به شکل وحشیانه ای در سراسر سوریه حمام خون براه انداخت. تظاهرات مسالمت آمیز به رغم سرکوبهای اسد از دسامبر 2010 تا جولای 2011 حدود هفت ماه ادامه داشت تا اینکه تعداد زیادی از افسران ارتش سوریه که از کشتار مردم ناراضی بودند صفوف ارتش اسد را رها کرده برای حفاظت از مردم در 29 جولای 2011 "ارتش آزاد سوریه" را تاسیس کردند. بدین سان جرقه مقاومت مسلحانه در برابر وحشیگریهای اسد زده شد. بزودی با پیوستن افسران وسربازان بیشتر به ارتش آزاد عملیات آن به سراسر سوریه گسترش یافت به طوری که در تابستان 2012 نواحی بزرگی از شهر حلب که بزرگترین شهر سوریه است به دست ارتش آزاد افتاد. با اشغال بخشهایی از دمشق توسط ارتش ازاد جنگ به پایتخت نیز کشیده شد و اسد را به لبه پرتگاه سقوط کشاند. با قطعی شدن خطر سرنگونی اسد، رژیم ایران پرده ها را کنار زده علاوه بر کمکهای لجستیکی هزاران نفر از اعضای حزبالله لبنان و سپاه تروریستی قدس را به جنگ با ارتش آزاد گسیل کرد و بدین ترتیب اسد را از سقوط نجات داد. رژیم ایران مدعی است که در سه سال اول انقلاب سوریه، یعنی از سال 2011-2014، دو بار اسد را از سقوط نجات داده است.
اینجا - امیرعبداللهیان: حضور نظامی ایران نبود، دمشق سقوط کرده بود.


استراتژی بد و بدتر و داعشیزه کردن سوریه
ارتش آزاد سوریه بدلیل ماهیت ترقی خواهانه اش میتوانست هم مورد پذیرش مردم سوریه باشد و هم از طرف جامعه جهانی مورد حمایت قرارگیرد. به همین دلیل یک بدیل و جایگزین مناسب و خوب برای رژیم اسد به حساب می آمد. رژیم اسد برای از بین بردن جایگاه ویژه ارتش آزاد و نیروهای میانه رو پیرامون آن علاوه بر سرکوب مستقیم، سعی کرد با نادیده گرفتن و دست باز دادن به نیروهای مرتجع وابسته به القاعده آرایش و تعادل نیروهای سیاسی اپوزیسون را به هم بزند به نحوی که نیروهای بدتر از خودش در اپوزیسیون دست بالا پیدا کنند تا در تقابل نهایی از ترس جایگزینهای بدتر از اسد، مانند القاعده و داعش، افکار عمومی و جهان به ناچار به سر پا ماندن اسد به عنوان نیروی بد رضایت دهد. در دسامبر سال 2014 تلویزیون ان.بی.سی در گزارش مفصلی تحت عنوان " داعش و اسد، یکدیگر را در صحنه نبرد نادیده می گیرند." این حقیقت را در یک گزارش مستند بر ملا کرد.   ( گزارش در اینجا  ) 
براساس این گزارش از ابتدای سال2014 تا ماه نوامبر تنها 6% عملیات ارتش اسد بر علیه داعش بوده است.
مجله تایم نیز در فوریه سال 2015 در گزارشی تحت عنوان" چرا بشاراسد با داعش نمیجنگد؟"   اینجا  استراتژی کثیف و موزیانه اسد را افشا کرد.
این گزارش به نقل از یک دیپلمات غربی، استراتژی اسد را اینگونه خلاصه می کند."آنها (رژیم اسد و حامیانش) دست به هر کاری میزنند تا موقعیت اپوزیسون را تنزل دهند، حتی اگر به قدرتمند کردن داعش بیانجامد. آنها میدانند که در انتخاب بین پرچم سیاه داعش و دمشق( اسد) جامعه جهانی دمشق را انتخاب خواهد کرد."
حاصل این استراتژی داعشیزه کردن انقلاب سوریه می باشد. رژیم ایران و اسد امیدواربودند که با داعشیزه کردن سوریه در نهایت ماندگاری اسد را به مردم سوریه و جامعه جهانی تحمیل کنند. این استراتژی تا به حال موفق نبوده و کشورهای غربی هم چنان کنار رفتن اسد از قدرت را شرط ضروری شکست دادن داعش می دانند.   (اینجا   اوباما: تا بشار اسد هست، جنگ در سوریه تمام نمی‌شود)

این سیاست ضد انسانی اما سوریه و عراق را به ویرانی کشانده است.
 بنابراین می توان گفت سپاه قدس و حزب
الله و اسد علاوه بر مسئولیت کشتار و ویرانگریی که خودشان انجام می دهند، به شکل غیر مستقیم در تمامی جنایتهایی که داعش انجام میدهد هم به نحوی شریک جرم محسوب می شوند. اینجا بیشتر بخوانید
رضا شمس