پس از آنکه در اثر قتل عام مردم سوریه توسط بشار اسد تروریسم داعش از خاورمیانه به خیابانهای اروپا کشیده شده اخبار سوریه داغ تر از قبل است. نقش رژیم آخوندی در سوریه بر هر کس که روشن نباشد بر مردم ایران مثل روز روشن است چرا که اثرات آنرا هر روز با گوشت و پوست و در جیب خود لمس میکنند.
روزی نیست که شهرها و خیابانهای ایران شاهد تجمعات کارگران، معلمین، پرستاران، مغازه داران و خلاصه همه اقشار به جان آمده در اعتراض به عدم پرداخت حقوقشان، به اخاذی های مالیاتی رژیم و یا به طرحهای چپاولگرانه این یا آن سرکرده رژیم نباشد.
همین جمعه گذشته 29 آبان بیش از 5000 تن از کارگران زحمتکش منجمله کارگران بازنشسته با تجمع در مقابل سازمان تامین اجتماعی مخالفت خود را با طرح وزیر بهداشت آخوند روحانی بمنظور تاراج اموال و منافع درمانی شان اعلام کردند. حرفشان در یک کلام این بود که وزیر بهداشت رژیم با طرح ”تجمیع بیمه های درمانی“ خیلی ساده میخواهد به اندوخته ای که با پرداخت حق بیمه آینده درمانی توسط کارگران زحمتکش جمع شده و حقوقی که پدرانشان باعرق جبین وسالها زحمت به عنوان تامین اجتماعی روی هم گذاشته اند دست اندازی کند.
حسن هاشمی وزیر بهداشت رژیم مدعی است که با این طرح میتواند به قول خودش درمان رایگان برای 30 میلیون نفر در ایران فراهم کند. اما سوال این است که چرا اوبرای انجام این کاردست توی جیب کارگران بدبخت که خودشان زیر خط فقرند میکند و چشم طمع به اندوخته آنان میدوزد؟ چرا بودجه وزارتخانه اش را صرف این کار نمیکند؟ واقعیت چیست؟
واقعیت این است که تحت نظامی که بخاطر بقای خود بودجه کلان را به سپاه پاسداران اختصاص میدهد فیلم لشگر فاطمیون وابسته به سپاه قدس تا از سوریه بعنوان ”استان سی و پنجم ایران“ حفاظت کند و در عراق و یمن و لبنان خط ببندد تا خودش را در تهران سر پا نگه دارد مقولاتی از قبیل بهداشت و درمان از اولویتی برخوردار نیست و حتی مینیمم بودجه به آن تعلق نمیگیرد. یعنی در بودجه بندی ابتدا سهم پروژه های صدور تروریسم و به قول رژیم ”پروژه های استراتژیک بیت رهبری“ را میپردازند و بعد هر چه باقی ماند یا نماند بین وزارتخانه ها تقسیم میکنند. در این نظام اینکه وزارت بهداشت یا آموزش و پرورش بتوانند درمان رایگان برای شهروندان ایرانی و یا تحصیل رایگان برای کودکان ایران فراهم کنند و پرستاران و معلمین زحمتکش این میهن را در حد قابل قبول تامین مالی کنندمطلقا اهمیتی ندارد. مهم این است که با سرپا نگهداشتن بشار اسد در سوریه و دست اندازی به یمن و غیره بقای نظام سراپا فاسد ولایت فقیه تضمین پیدا کند. فیلمی در باره وضعیت معلمان و مدارس در ایران
برخی منابع مانند کنگره آمریکا مخارج رژیم فقط در سوریه را 15 میلیارد دلار تخمین میزنند. بودجه دفاعی رژیم در سال 94 بالغ بر 30 میلیارد دلار بوده که بخش اعظم آن صرف مداخلاتش در سوریه و یمن و پرداخت به مزد بگیرانی همچون حزب الله یا پناهندگان افغانی مقیم ایران میشود که جهت جنگیدن برای بشار اسد به سوریه میفرستد. علاوه بر اینها، شاهرگهای حیاتی اقتصاد ایران هم بطور انحصاری در اختیار سپاه پاسداران قرار دارد تا بتواند بگونه ای کارآمدتر پروژه های بقای رژیم را با درآمد های کثیف خودتامین کندو این در حالیست که در داخل ایران به گفته خود رژیم در سال 94 بودجه وزارت بهداشت و درمانحدود 6 میلیارد و هفتصد میلیون دلار و بودجه وزارت آموزش و پرورش تازه بعد از بقول خودشان رشد 21 درصدی حدود 7 میلیارد دلار است.این دو وزارتخانه جزو مهمترین وزارتخانه های کشورند پس حال و وضع بقیه ناگفته پیداست. بدین ترتیب در حالیکه مردم سوریه هر روز توسط بشار اسدو با پشتیبانی مزدبگیران مسلح خامنه ای بیشتر کشتار میشوند جیب مردم ایران هم هر روز خالی تر میشود و صف طویل کارگران، معلمین، پرستاران و انبوه اقشار محرومی که فغانشان از زندگی زیر خط فقر به هواست طولانی تر.
هر دو جناح رژیم در یک همدستی کثیف از ”پروژه های استراتژیک بیت رهبری“ و بودجه آن حفاظت میکنند بنحوی که کسی جرات نکند نگاه چپ به آن ها بیندازد. زیر ادعای مسخره وزیر بهداشت رژیمدر مورد تامین درمان رایگان برای 30 میلیون نفر غارت و چپاولی خوابیده که ما به ازای انبوه پولی که برای بقای نظام در سوریه و عراق و یمن و لبنان هزینه میشود او در صدد است کمبود وحشتناک بودجه وزارت بهداشت را با دزدی از جیب کارگران فقیر تامین نماید.
پس دست مریزاد به کارگران زحمتکشی که اینگونه طرحهای ضدایرانیرژیم را پس زده و بر روی حقوق خود پافشاری میکنند و به رژیم اجازه دست اندازی به اندوخته های خود را نمیدهند وخواستار ”توقف هزینه کردن پولهای مردم ایران در حمایت از دیکتاتور خونریز سوریه و کشتار مردم این کشور“، هستند.
بیشتر بدانید مستند از سفره مردم ایران
اطلاعات بیشتر در اینجا