مريم رجوي ما خواهان پايان استبداد مذهبي در ايران هستيم

مريم رجوي در يك گفتگو با روزنامه الوطن الجزاير:” ما هميشه گفته‌ايم که مردم و مقاومت ايران نه از غرب پول مي‌خواهند نه سلاح، بلكه مي‌خواهند بين مردم ايران و فاشيسم ولايت فقيه بي‌طرف باشند. ما كشورها و دولتهاي منطقه و جهان را به حمايت از اين آلترناتيو كه اسلام دموكراتيك را نمايندگي مي كند و آنتي‌تز بنيادگرايي اسلامی است دعوت مي‌كنيم. آلترناتيوي كه اين توحش را در سرچشمة فكري‌اش به بن‌بست مي‌كشاند و از لحاظ سياسي، سرنگوني استبداد مذهبي در ايران را هدف قرار داده است. با سرنگوني رژيم ايران شبه‌نظاميان تحت فرمان سپاه قدس نظير حزب‌الله لبنان، انصارالله حوثي يمن و گروههاي چندگانه در عراق در جا منهدم مي‌شوند و فضاي حياتي براي همه گروههاي بنيادگرا از القاعده و داعش تا سايرين از بين مي‌رود.”
 الوطن:
از نظر افكار عمومي بين‌المللي، ايران با يك رئيس جمهور مدره‌تر وارد دوران جديدي شده است. شما پرونده روحاني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

ابتدا بايد يادآوري كنم كه بيلان رسواي رئيس جمهور آخوندها، حسن روحاني، در دوره تقريباً دو ساله رياستش، نقض فاجعه‌بار حقوق بشر در ايران، از جمله بيش از 1800 اعدام است. طی 12روز اول ژوئن امسال، تعداد اعدامها، به 100نفر بالغ مي‌شود.
در دوران روحاني، فقر و گراني و بيكاري و تورم، هم چنان ادامه يافته و در بسياري موارد بدتر شده است. كافي است به اين واقعيت توجه كنيم كه شمار بيكاران، به رقم وحشتناك 15ميليون نفر رسيده است.
در سياست خارجي رژیم، حمايت روحانی از ديكتاتوري خون‌آشام بشار اسد قابل توجه است که  بارها و از جمله دو هفته پيش در ديدار با رئيس مجلس نمايشي اسد،  با قوي‌ترين كلمات، ازرژیم اسد حمايت كرد.
اين حمايت فقط در كلمات نيست، بلكه يك حمايت مادي و اقتصادي بالغ بر ميلياردها دلار است و در حالي صورت مي گيرد كه مردم ايران در فقر بسر مي‌برند. از سوي ديگر رژيم به‌طور گسترده، پاسداران و شبه‌نظاميان وابسته به خود را به سوريه مي‌فرستد. اسد بقاي خود را تا به حال به ولي‌فقيه رژيم مديون است و روحاني همان سياست خامنه اي را در عراق، يمن و ديگر كشورهاي عربي دنبال مي‌كند. اماخوشبختانه استراتژي توسعه‌طلبانه و صدور بنيادگرايي و تروريسم رژيم در حال شكست است. از اين استراتژي خميني در وصيتنامه‌اش به‌عنوان صدور انقلاب نام برده بود. اگر آخوندها فرصت بيابند تمام جهان اسلام از صنعا و رياض تا شمال آفريقا تا افغانستان و پاكستان را در گرداب خون فرو مي‌برند.

جايگاه اپوزيسيون ايران در داخل كشور و در سطح بين‌المللي چگونه است؟
جايگاه اين مقاومت را از زبان دشمن يعني رژيم آخوندي مي‌توان دریافت كه چه در سياست داخلي و چه در سياست خارجي، اين مقاومت را مهمترين تهديد خود مي‌داند.
از نظر اجتماعي شمار 120 هزار شهيد اين مقاومت، نشانة گستردگي و تنوع پايگاه آن است. تا به حال بخشي از اسامي آنها شامل بيست هزار شهيد، در يك كتاب توسط مقاومت ايران گردآوري شده است. هم چنین، يك شبكة بزرگ و سراسري از هواداران، خانوادة شهيدان و زندانيان سياسي، از زندانيان سابق و كنوني وجود دارند.
این شبكه‌هاي مقاومت نقش تعيين‌كننده‌یي در جنبشهاي اعتراضي و قيامها در ايران ايفا كرده‌اند.
(برخی از) اين شبكه‌ها به دليل نفوذ در رژيم ملاها بسيار مؤثر هستند و می‌توانند به اطلاعات گسترده دربارة فعاليتهای غیرقانونی رژیم و فعالیتهای اتمي، موشكي، سپاه قدس و نقض حقوق بشر دست یابند. كما اين كه با همين پايگاه اجتماعي اين جنبش توانسته  به خودكفايي مالي‌ د‌ست پيدا كند.
يكي از عناصر قدرت اين جنبش، قدرت سازماندهي و بسيج آن به ويژه در ميان زنان و جوانان است. اين توانايي در شرایط بحرانهاي سياسي اقتصادي و اجتماعي رژيم يك امكان مهم است.
براي رساندن پيام سياسي و تبليغي مقاومت در ميان مردم در سطح گسترده، مقاومت از يك شبكة تبليغاتي برخوردار است که شامل يك تلويزيون ماهواره‌يي 24ساعته به نام سيماي آزادي، و نيز شبكه‌هاي اجتماعي در اينترنت است كه اهداف مقاومت را پيش مي‌برند.
كارزار شيطانسازي سيستماتيك حكومت عليه مقاومت ايران يك نشانة ديگر است. در همة مراودات ديپلوماتيك درخواست اول رژيم، محدود كردن جنبش ماست. هر گونه وابستگي به جنبش ما مساوي با اعدام است. هم چنین، تبليغات گسترده ملاها در داخل ايران عليه مقاومت از جمله انتشار صدها كتاب يا برگزاري صدها نمايشگاه براي مقابله با گرايش جوانان به اين مقاومت است.
رژیم برای توجیه سلطه خود منکر پشتوانه اجتماعی مقاومت می شود، اما در قيام مردمي سال2009، به نقش تعيين‌كننده مجاهدين در بسياري از اعتراضها و تظاهرات اذعان کرد. ما هميشه به آن‌ها گفته‌ايم كه یک انتخابات آزاد برگزار كنيد، تا معلوم شود كه چه كسي در ايران پشتوانه دارد. اما انتخابات آزاد براي ملاها مرز سرخ است.
در سطح سياسي نيز، مقاومت يك آلترناتيو سياسي معتبر با پلاتفرمي با اقبال گسترده اجتماعي و بين‌المللي است. پارلمان در تبعيد مقاومت به نام شوراي ملي مقاومت، بيش از 500عضو دارد.
پلاتفرم مقاومت ما در آزادي، دموكراسي و برابري خلاصه مي‌شود. ما خواستار يك جمهوري بر اساس جدايي دين و دولت، كثرت‌گرايي و برابري زن و مرد، با تأكيد بر مشاركت فعال و برابر زنان در رهبري سياسي هستيم.

شما در آغاز تاسيس جنبش خود در سال1965 عملیات نظامي را ابتدا عليه سلطنت و آنگاه عليه رژيم ملاها در پيش گرفتيد. بعدها سازمان مجاهدين خلق ايران در ليست سازمانهاي تروريستي آمريكا قرار گرفت و در سال2012 از آن خارج شد. آيا عدم درك غربيها موجب خسارت به شما شده است؟
مشكل اصلي در رابطه با دولتهاي غرب، عدم درك آنها نيست. بلكه مماشات آنها با رژيم ايران به خاطر ملاحظات ديپلوماتيك و تجاري آنهاست.
مطابق آنچه در مطبوعات اين كشورها درج شده، این دولتها از آمریکا تا اتحادیه اروپا،  نام مجاهدين را بر اساس درخواست رژيم ايران، يا براي نشان دادن حسن‌نيت به آخوندهاي حاكم بر ایران، در ليست گروههاي تروريستي گذاشتند.
البته خوشبختانه مقاومت ما توانست با يك نبرد سياسي و حقوقي گسترده و پيروزي در بيش از 20 دادگاه در انگلستان، لوكزامبورگ، فرانسه، و آمريكا، با پيروزيهاي پياپي روبرو شود. و حقانيت مبارزه خود و حق مردم ايران براي سرنگوني رژيم را به كرسي بنشاند.
یک قاضي فرانسوي در مه2011 در حكم خود تصريح كرد كه عمليات مجاهدين در داخل ايران، عليه اهداف نظامي و در نتيجه يك مقاومت مشروع بوده است و در اشرف هم آنها به‌صورت يك ارتش كلاسيك و در چارچوب قوانين بين‌المللي عمل كرده و به هيچ وجه مشمول تروريسم نمي‌شوند.
اما پانزده سالي كه اين نامگذاري ادامه داشت، در واقع كمك خيانت‌باري از جانب دولتهاي غرب به ملاها براي بستن راه تغيير در ايران بود.
هم‌چنين دولت آمريكا بر اساس درخواست صريح رژيم ايران، به بمباران پايگاههاي مجاهدين در عراق و سپس خلع سلاح ارتش آزادي‌بخش ملي ايران دست زد و بعد هم در نقض آشكار همه قوانين بين‌المللي و در سال2009 كنترل كمپ اشرف را به دولت دست نشانده رژيم ايران در عراق، یعنی مالکی تحويل داد و بدتر اين كه در مقابل 6رشته كشتار آنها در اشرف و ليبرتي توسط نيروهاي عراقي سكوت و بي‌عملي پيشه كرد. اينها همه كمك رساني به استبداد حاكم است و خسارت سنگيني به مردم ايران وارد كرده است.
در سال2009 نيز وقتي كه مردم ايران به يك قيام دامنه‌دار و طولاني براي سرنگوني ملاها دست زدند، دولت آمريكا به قيام‌كنندگان ايران پشت كرد و در عوض مقامهاي وزارت خارجه آمريكا با فرستادگان احمدي‌نژاد رئيس جمهور وقت رژيم ملاها ديدار كردند.
به همين دليل ما هميشه گفته‌ايم که مردم و مقاومت ايران نه از غرب پول مي‌خواهند نه سلاح، بلكه مي‌خواهند بين مردم ايران و فاشيسم ولايت فقيه بي‌طرف باشند.

آيا شما معتقديد كه غرب با ناديده گرفتن مقاومت ايران در آغاز به نقطه‌يي رسيده است كه امروز خود را اصلاح كرده باشد؟ چگونه اين موضوع روي روند مسائل مربوط به جنبش شما و مسائل داخل ايران تاثير گذاشته است؟ زيرا روحاني خود را به عنوان مدره مطرح مي‌كند و به نظر مي‌رسد كمي فشار را از روي رژيم ملاها برداشته است.
تغييراتي كه مشاهده مي‌كنيم، نه ناشي از سياست دولتهاي غرب بلكه حاصل بحران‌زدگي شديد رژيم است. بزرگترين عامل اين بحران، بالا گرفتن نارضايتيهاي اجتماعي است. در ماههاي اخير تقريباً هر روزه شاهد تحصنها و اعتصابهاي كارگران، معلمان، دانشجويان، مليتهاي ستمزده شامل بلوچها، عربها و كردها و. . . بوده‌ايم. بعضي از اين اعتراضها، مانند آنچه در خرداد گذشته در مهاباد(غرب ايران) و ايرانشهر(شرق ايران) رخ داد، به آتش كشيدن ساختما‌نها و خودروهاي دولتي انجاميد. ملاها عميقاً نگران شكل‌گيري قيامهايي مانند سال۱۳۸۸ هستند. علت رو آوردن آنها به مذاكرات اتمي و موافقت با توافق موقت ژنو براي محدود كرد‌ن غني‌سازي اورانيوم همين است. وگرنه ملاها هرگز از ايده ساختن بمب اتمي دست برنداشته‌اند. ترس از قيامها هم‌چنين ملاها را در برابر آثار تحريمها‌ي اقتصادي بين‌المللي آسيب‌پذير كرده است.
ملاها دولت مالكي، يعني دولت دست نشانده خود در عراق را از دست داده‌اند، نسل كشي سنيها توسط سپاه قدس نتوانسته موقعيت از دست رفتة رژیم در عراق را جبران كند. در سوريه موقعيت متحد ملاها يعني بشار اسد به نحو غيرقابل مقايسه‌يي با چهار سال اخير متزلزل شده، و در يمن خامنه‌اي با يك اشتباه استراتژيك حوثيها را به تصرف صنعا و عدن واداشت و موجب تشكيل يك ائتلاف عربي عليه رژيمش شد كه مهم‌ترين رويارويي دولتهاي عربي عليه رژيم ايران در ربع قرن اخير است.

جايگاه جنبش شما و شوراي ملي مقاومت ايران امروز در شطرنج ژئو پليتيك منطقه‌یي، با توجه به تهديد بزرگ داعش، چیست؟
مقاومت ايران، که بيش از سه دهه است که نيروي اصلي مبارزه و پايداري در برابر ولايت فقيه حاكم بر ايران است، راه حل اين معضل را نمايندگي مي‌كند.
اگر چه برداشتهاي ارتجاعي و انحرافي از اسلام، هميشه در كشورهاي اين منطقه وجود داشته، اما تنها پس از به حكومت رسيدن خميني و تشكيل يك الگو براي جريانها‌ي عقب‌مانده بود كه «بنيادگرايي اسلامي» با هويت كنوني شكل گرفت. جریانی كه می‌خواهد اعتقاد قرون وسطايي خود را تحت نام اسلام، با به كارگيري زور در جوامع پياده كند.
رژيم ملاهاي ايران علاوه بر ايفاي اين نقش تاريخي، يك چتر سياسي، سرچشمة ايدئولوژيكي و پشتوانة لجستيكي و مالي بنيادگرايي و تروريسم در جهان امروز است و باني گسترش اين پديدة شوم در منطقه محسوب مي‌شود.
كما اين كه كشتار فجيع صدها هزار تن از خواهران و برادران سوري ما به وسيله ديكتاتوري بشار اسد و نسل‌كشي سنيها توسط دولت مالكي در عراق كه در هر دو كشور با هدايت و كمك ملاهاي ايران صورت گرفت، نقش درجه اول را در رشد مستقيم گروه داعش داشت.
جنبش مقاومت ايران هم با بهاي سنگين و خونين ـ ازجمله اعدام 120هزار نفر از اعضايش ـ در مبارزه عملي عليه سرچشمة اين پديده شوم، نقش تعيين‌كننده داشته و از نظر سياسي و فكري در اين مبارزه راهگشايي كرده. به خصوص كه مجاهدين، نيروي محوري مقاومت ايران با اعتقاد به حقيقت اسلام، از پيام رحمت و آزادي و بردباري آن دفاع كرده و توانسته‌اند در ايران تأثير بسزايي در شكست فرهنگي و اجتماعي تفكر بنيادگرايي اسلامي داشته باشد.
ما كشورها و دولتهاي منطقه و جهان را به حمايت از اين آلترناتيو كه اسلام دموكراتيك را نمايندگي مي كند و آنتي‌تز بنيادگرايي اسلامی است دعوت مي‌كنيم. آلترناتيوي كه اين توحش را در سرچشمة فكري‌اش به بن‌بست مي‌كشاند و از لحاظ سياسي، سرنگوني استبداد مذهبي در ايران را هدف قرار داده است.
با سرنگوني رژيم ايران شبه‌نظاميان تحت فرمان سپاه قدس نظير حزب‌الله لبنان، انصارالله حوثي يمن و گروههاي چندگانه در عراق در جا منهدم مي‌شوند و فضاي حياتي براي همه گروههاي بنيادگرا از القاعده و داعش تا سايرين از بين مي‌رود.

۹تیر۹۴- ۳۰ژوئن۲۰۱۵