كاربري در فضاي مجازي در پاسخ به اين سوال كه ”با چه معیاری میخواهید رژیمی و غیر رژیمی را از هم متمایز کنید؟ آيا مخالف بودن با مجاهدین و ... يعني طرفدار رژیم بودن؟” چنين مي نويسد:
«خير اين استدلال درستي نيست. مخالف مجاهدين يا هر گروه و جريان سياسي بودن معنايش رژيمي بودن نيست. معناي رژيمي بودن مشخص است و فكر كنم پس از سي و هفت سال حاكميت زندان و شكنجه و سانسور و اعدام و تروريسم و اختلاس و ويراني ايران و فقر و بدبختي براي مردم ايران، هر كودك دبستاني ميداند، رژيمي چيست و رژيمي كيست. رژيمي يعني كسي كه از زندان و شكنجه و اعدام و سركوب مخالفين علني و آشكار حمايت مي كند, رژيمي يعني همينهايي كه روزانه از سايت هاي وزارت اطلاعات همان برگه هاي بازجويان اوين و گوهردشت و ديگر زندانهاي جمهوري اسلامي را در فضاي مجازي منتشر مي كنند. به لينكها و كامنتهايشان نگاه كنيد متوجه ميشويد رژيمي يعني كي.
وقتي ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات روزانه عليه مبارزيني كه عليه يك رژيم ضد ايراني و سراپا فاسد همان اتهامات شكنجه گران را مصرف بكنند و فضاي مجازي را به گند بكشند! و اسم اين را بگذارند مخالفت با مثلا مجاهدين يا هر گروه ديگر! اين ديگر يك ترفند شناخته شده و لو رفته است.
منظور از رژيم فكر كنم براي همه كاربران ايراني فعال در» فضاي مجازي « روشن باشد. هيچ انساني كه ذره اي انسانيت داشته باشد، هر مخالفتي هم با هر شخص يا گروهي داشته باشد با اين رژيم جمهوري اسلامي هم نوا نميشود. من مي توانم صدها نمونه از رژيمي بودن ارائه بدهم. و فكر كنم بيشترين كساني كه مورد سانسور و حذف و محدوديت و قرار گرفته اند هوادار مجاهدين هستند كه در ايران خانواده هايشان هم از ظلم و جور گزمه هاي خامنه اي در امان نيستند. اگر كسي به حقوق بشر و آزادي و انسانيت احترام ميگذارد بايد از حق همه مخالفين جمهوري اسلامي با هر اختلاف نظري دفاع كند نه اينكه تحت عنوان مخالفت آب به آسياب جمهوري اسلامي بريزد .
جمهوري اسلامي كه كم امكانات براي تبليغ ندارد ديگر چه نيازي هست اينجا (منظور فضاي مجازي و سايت هاي بخصوصي است) را هم جولانگاهش بكنيم. بعيد است بتوان به قانون و حقوق بشر و حق آزادي انديشه و بيان احترام گذاشت بي آنكه به حقوق مخالفين جدي جمهوري اسلامي احترام گذاشته شود. دفاع از حق در برابر ناحق از همينجا شروع ميشود.
رژيم جمهوري اسلامي ناحق ، نامشروع و نامربوط با جامعه و تاريخ و مملكت ايران و عصري كه در آن زندگي مي كنيم مي باشد. اين رژيم دشمن آزادي و انسانيت و حقوق بشر است. مخالفين اين رژيم از جمله مجاهدين هر اشكال و ايراد و انتقادي هم از نگاه و نظر من و شما داشته باشند و هر مخالفتي هم با آنها داشته باشيم. درست نقطه مقابل جمهوري اسلامي هستند و نبايد اين مرز انساني و اجتماعي و سياسي و حقوقي را مخدوش كرد.
يكي قرباني است ديگري قاتل است. جاي جلاد و قرباني نبايد عوض شود. اين شاخص شناخت رژيمي و غير رژيمي است. البته ممكن است كسي از سر ناآگاهي مرتكب خطا بشود ولي مطمئن باشيد خودش را تصحيح مي كند اما رژيمي و همدست رژيم هرگز!
راه حل و پيشنهاد من اين است. كاربراني كه مشخص است سايبري جمهوري اسلامي هستند و براي تفرقه افكني و منحرف كردن فعاليت كاربران از دفاع از آزادي و حقوق بشر در ايران وارد ميشوند و با فرهنگ و ادبيات لمپني و فحاشي فضا را آلوده مي كنند. به نظر من نبايد مجاز باشند »و به آنها ميدان و اجازه فعاليت در ميان ايرانيان داده شود. « اگر كسي نظرش را سياسي و منطقي بيان كند فكر نمي كنم كسي مشكلي داشته باشد. البته هيچ آدم عاقلي با يك پاسدار و شكنجه گر بحث نمي كند و افشاي جنايات رژيم و پاسدارانش بحثي است كه هر ايراني وظيفه خود ميداند در حد توانش به آن اقدام كند و اين به نظر من كمترين كار در راه آزدي ايران است.»
كاربري در همين رابطه مي نويسد:
”من سایبری ها رو به دو دسته اصلی تقسیم میکنم. یکی آنهایی که بطور مشخص از خامنه ای حمایت میکنند و بر علیه مخالفان جمهوری اسلامی ترولینگ میکنند. مثلآ وقتی عزیز زندانی سیاسی اعدام میشود مسخره میکنند و یا ترور ندا رو بسخره میگیرند و دنبال مخدوش کردن اخبار در مورد جنایات جمهوری اسلامی هستند. برخی از اینها سایبری های مفتی هستند که البته بطور غیر مستقیم حقوق خود را دریافت میکنند. و برخی مستقیم. این دسته بخوبی قابل شناسایی هستند. مسئله گرفتن آزادی بیان نیست. چرا که اینان آزادانه میتوانند در وبلاگها و وبسایت خودشان و کیهان و فارس نظر خود را بدهند. مسئله این است که وبسایتی که بدنبال جامعه مدنی است و بدنبال آزادی بیان است بطور عمیق با افکار اینان منافات دارند و نمیباید منعکس کننده افکار ضد حقوق بشری اینان باشد.”
كاربر ديگري مي نويسد:
”ما میتوانیم با هم مخالف باشیم، میتوانیم همه عقاید مختلف داشته باشیم. باید به هر گروهی حق بدهیم که میتواند اشتباه کند. میتواند نظرش اشتباه باشد به عقیده ما. ولی همه این گروهها هموطن ما هستند. همه هدفشان آزادی ایران و ایرانی از چنگال حکومت آخوندی است. همه به دمکراسی و حق مردم اعتقاد دارند
دلیلی ندارد که ما با هم دشمنی کنیم. میتوانیم به اشتباهات هم و به عقاید هم انتقاد کنیم ولی دشمنی نکنیم. دشمنی را بگذاریم برای جمهوری اسلامی که دشمن ایران و ایرانی است.”
توضيح: براي استفاده عام تغييراتي در متن نگارش اين كاربر داده شده كه خارج از «گيومه» مي باشد.
در همين رابطه نوشته اي در آدرس زير اينجا قابل توجه است:
« نوشته حاضر به بررسي اين موضوع پرداخته و ميزان ترس و نگراني رژيم از اين رسانه عصر تكنولوژي و دانش و در عصر آگاهي توده هاي مردم ديد و دريافت كه با استفاده از اينترنت مي توان موانعي كه رژيم هاي ديكتاتوري بر سر راه آزادي قلم و بيان و اطلاع رساني و شفاف سازي با سركوب و سانسور و فيلترينگ ايجاد مي كنند را حتي از درون دخمه هايشان نيز كنار زد و پيام آزادي و آگاهي را به اقصي نقاط دنيا رساند.
در اين نوشته چنين مي خوانيم:« میخواهید درصد وحشت آخوندها را از فعالیتهای اینترنتی و بحرانی که در زمینه سانسور و فیلترینگ فضای مجازی با آن مواجه میباشند را خوب بفهمید، به موضع ولیفقیه توجه کنید. موضعی که از زبان بهاصطلاح دبیر همایش فضای مجازیش! آن را بیان کرد.
این کارگزار رژیم روز سهشنبه 29اردیبهشت در حالی که اعتراف میکرد تا حالا برای سانسور و سرکوب و به قول خودش «مسأله فیلترینگ» چیزی کم نگذاشتند، از خامنهای نقلقول کرد که خودش گفته است: «اگر من رهبر نبودم… حتماً مسئولیت فضای مجازی را خودم برعهده میگرفتم». یعنی تهدیدات ناشی از فضای مجازی بهقدری به قول خودشان با «امنیت نظام» عجین شده که بعد از «اصل ولایتفقیه» بهدومین مسأله حیاتی و بود و نبود نظام تبدیل شده است و بهجایی رسیده است که ورود مستقیم شخص خامنهای را برای پاسخ به نیازهای سرکوب و سانسور و جنگ روانی ایجاب میکند!
حرفهاي خامنه اي ازيك طرف گستردگي و تاثير فضاي مجازي روي رژيم و ترس اش را نشان ميدهد و ازيك طرف ديگر منظور خامنه اي اين است كه بايد با فشار و دستگيري و اعدام مانند ستاربهشتي مساله را حل كنيد.
این حرف ولیفقیه طلسمشکسته در حالی است که سال پیش آخوند روحانی رسماً اعتراف کرده بود: «دیوار و فیلتر کارساز نیست» و با اشاره به جوانان گفته بود: «تو فیلتر میکنی، آن میرود فیلترشکن درست میکند!» اما حالا سؤال این است که مگر این فضای مجازی چه تهدیدی برای نظام دارد که اینطور موضوع نگرانی شخص ولیفقیه شده است؟ جواب را البته سردمداران و کارگزاران ریز و درشت نظام بارها در جریان قیام اخیر مهاباد با عباراتی مثل دروغ پردازی رسانههای معاند تحریک جوانان مهابادی» بیان کردند. آنها در بیانات خود اعتراف کردند تا چه اندازه از بالا رفتن بیسابقه توان کار جوانان در اینترنت و در فضای مجازی نگرانند. موضوعی که البته خود روحانی هم چند روز پیش در 28اردیبهشت به آن اذعان کرد و گفت: «الان جرایم سیاسی و امنیتی، در فضای سایبری کشور دارد اتفاق میافتد».
مروری بر کامنتهایی که طی هفتهی گذشته جوانان بر روی اینترنت گذاشتند، نشان میدهد چرا خامنهای این میزان از فضای مجازی نگران است.
توجه به تازه ترين نمونه از جنايت هاي جمهوري اسلامي بر عليه مردم ايران و واكنش رژيم و رژيمي به فعاليت هاي ايرانيان در فضاي واقعي و مجازي هم فاصله عميق رژيمي و ايراني ضد رژيم و هم ماهيت و اهداف يك رژيمي را به خوبي بيان مي كند. اينجا
«بار دیگر چهار زن و دختر جوان کرد در شهر بوکان (استان آذربایجان غربی) قربانی جنایت اسیدپاشی بهدست جانیان زنستیز در رژیم آخوندی گردید. این جنایت در روز سهشنبه شب 23تیرماه (14ژوییه) در بلوار کردستان بوکان رخ داد، و در آن یک زن و سه دختر جوان که در حین پیاده روی در خیابان بودند، مورد حمله جنایتکاران اسیدپاش قرار گرفتند و بهشدت مجروح شدند. یکی از قربانیان سوسنه اسماعیل نژاد، 24ساله دانشجوی رشته عمران است که از ناحیه پشت بهشدت مجروح شده است. وی پیش از این بارها بهخاطر فعالیتهای سیاسی برادرش در خارج از ایران، توسط عوامل اطلاعاتی رژیم مورد تهدید و تحت فشار قرار گرفته بود. دو دختر جوان دیگر که قربانی این جنایت شدهاند، دو خواهر با نام خانوادگی معروفی و نفر دیگر زن جوانی است که همسر وی از هنرمندان کرد است.»
تصاوير تجمع مردم بوكان در اعتراض به اسيد پاشي
«خير اين استدلال درستي نيست. مخالف مجاهدين يا هر گروه و جريان سياسي بودن معنايش رژيمي بودن نيست. معناي رژيمي بودن مشخص است و فكر كنم پس از سي و هفت سال حاكميت زندان و شكنجه و سانسور و اعدام و تروريسم و اختلاس و ويراني ايران و فقر و بدبختي براي مردم ايران، هر كودك دبستاني ميداند، رژيمي چيست و رژيمي كيست. رژيمي يعني كسي كه از زندان و شكنجه و اعدام و سركوب مخالفين علني و آشكار حمايت مي كند, رژيمي يعني همينهايي كه روزانه از سايت هاي وزارت اطلاعات همان برگه هاي بازجويان اوين و گوهردشت و ديگر زندانهاي جمهوري اسلامي را در فضاي مجازي منتشر مي كنند. به لينكها و كامنتهايشان نگاه كنيد متوجه ميشويد رژيمي يعني كي.
وقتي ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات روزانه عليه مبارزيني كه عليه يك رژيم ضد ايراني و سراپا فاسد همان اتهامات شكنجه گران را مصرف بكنند و فضاي مجازي را به گند بكشند! و اسم اين را بگذارند مخالفت با مثلا مجاهدين يا هر گروه ديگر! اين ديگر يك ترفند شناخته شده و لو رفته است.
منظور از رژيم فكر كنم براي همه كاربران ايراني فعال در» فضاي مجازي « روشن باشد. هيچ انساني كه ذره اي انسانيت داشته باشد، هر مخالفتي هم با هر شخص يا گروهي داشته باشد با اين رژيم جمهوري اسلامي هم نوا نميشود. من مي توانم صدها نمونه از رژيمي بودن ارائه بدهم. و فكر كنم بيشترين كساني كه مورد سانسور و حذف و محدوديت و قرار گرفته اند هوادار مجاهدين هستند كه در ايران خانواده هايشان هم از ظلم و جور گزمه هاي خامنه اي در امان نيستند. اگر كسي به حقوق بشر و آزادي و انسانيت احترام ميگذارد بايد از حق همه مخالفين جمهوري اسلامي با هر اختلاف نظري دفاع كند نه اينكه تحت عنوان مخالفت آب به آسياب جمهوري اسلامي بريزد .
جمهوري اسلامي كه كم امكانات براي تبليغ ندارد ديگر چه نيازي هست اينجا (منظور فضاي مجازي و سايت هاي بخصوصي است) را هم جولانگاهش بكنيم. بعيد است بتوان به قانون و حقوق بشر و حق آزادي انديشه و بيان احترام گذاشت بي آنكه به حقوق مخالفين جدي جمهوري اسلامي احترام گذاشته شود. دفاع از حق در برابر ناحق از همينجا شروع ميشود.
رژيم جمهوري اسلامي ناحق ، نامشروع و نامربوط با جامعه و تاريخ و مملكت ايران و عصري كه در آن زندگي مي كنيم مي باشد. اين رژيم دشمن آزادي و انسانيت و حقوق بشر است. مخالفين اين رژيم از جمله مجاهدين هر اشكال و ايراد و انتقادي هم از نگاه و نظر من و شما داشته باشند و هر مخالفتي هم با آنها داشته باشيم. درست نقطه مقابل جمهوري اسلامي هستند و نبايد اين مرز انساني و اجتماعي و سياسي و حقوقي را مخدوش كرد.
يكي قرباني است ديگري قاتل است. جاي جلاد و قرباني نبايد عوض شود. اين شاخص شناخت رژيمي و غير رژيمي است. البته ممكن است كسي از سر ناآگاهي مرتكب خطا بشود ولي مطمئن باشيد خودش را تصحيح مي كند اما رژيمي و همدست رژيم هرگز!
راه حل و پيشنهاد من اين است. كاربراني كه مشخص است سايبري جمهوري اسلامي هستند و براي تفرقه افكني و منحرف كردن فعاليت كاربران از دفاع از آزادي و حقوق بشر در ايران وارد ميشوند و با فرهنگ و ادبيات لمپني و فحاشي فضا را آلوده مي كنند. به نظر من نبايد مجاز باشند »و به آنها ميدان و اجازه فعاليت در ميان ايرانيان داده شود. « اگر كسي نظرش را سياسي و منطقي بيان كند فكر نمي كنم كسي مشكلي داشته باشد. البته هيچ آدم عاقلي با يك پاسدار و شكنجه گر بحث نمي كند و افشاي جنايات رژيم و پاسدارانش بحثي است كه هر ايراني وظيفه خود ميداند در حد توانش به آن اقدام كند و اين به نظر من كمترين كار در راه آزدي ايران است.»
كاربري در همين رابطه مي نويسد:
”من سایبری ها رو به دو دسته اصلی تقسیم میکنم. یکی آنهایی که بطور مشخص از خامنه ای حمایت میکنند و بر علیه مخالفان جمهوری اسلامی ترولینگ میکنند. مثلآ وقتی عزیز زندانی سیاسی اعدام میشود مسخره میکنند و یا ترور ندا رو بسخره میگیرند و دنبال مخدوش کردن اخبار در مورد جنایات جمهوری اسلامی هستند. برخی از اینها سایبری های مفتی هستند که البته بطور غیر مستقیم حقوق خود را دریافت میکنند. و برخی مستقیم. این دسته بخوبی قابل شناسایی هستند. مسئله گرفتن آزادی بیان نیست. چرا که اینان آزادانه میتوانند در وبلاگها و وبسایت خودشان و کیهان و فارس نظر خود را بدهند. مسئله این است که وبسایتی که بدنبال جامعه مدنی است و بدنبال آزادی بیان است بطور عمیق با افکار اینان منافات دارند و نمیباید منعکس کننده افکار ضد حقوق بشری اینان باشد.”
كاربر ديگري مي نويسد:
”ما میتوانیم با هم مخالف باشیم، میتوانیم همه عقاید مختلف داشته باشیم. باید به هر گروهی حق بدهیم که میتواند اشتباه کند. میتواند نظرش اشتباه باشد به عقیده ما. ولی همه این گروهها هموطن ما هستند. همه هدفشان آزادی ایران و ایرانی از چنگال حکومت آخوندی است. همه به دمکراسی و حق مردم اعتقاد دارند
دلیلی ندارد که ما با هم دشمنی کنیم. میتوانیم به اشتباهات هم و به عقاید هم انتقاد کنیم ولی دشمنی نکنیم. دشمنی را بگذاریم برای جمهوری اسلامی که دشمن ایران و ایرانی است.”
توضيح: براي استفاده عام تغييراتي در متن نگارش اين كاربر داده شده كه خارج از «گيومه» مي باشد.
در همين رابطه نوشته اي در آدرس زير اينجا قابل توجه است:
« نوشته حاضر به بررسي اين موضوع پرداخته و ميزان ترس و نگراني رژيم از اين رسانه عصر تكنولوژي و دانش و در عصر آگاهي توده هاي مردم ديد و دريافت كه با استفاده از اينترنت مي توان موانعي كه رژيم هاي ديكتاتوري بر سر راه آزادي قلم و بيان و اطلاع رساني و شفاف سازي با سركوب و سانسور و فيلترينگ ايجاد مي كنند را حتي از درون دخمه هايشان نيز كنار زد و پيام آزادي و آگاهي را به اقصي نقاط دنيا رساند.
در اين نوشته چنين مي خوانيم:« میخواهید درصد وحشت آخوندها را از فعالیتهای اینترنتی و بحرانی که در زمینه سانسور و فیلترینگ فضای مجازی با آن مواجه میباشند را خوب بفهمید، به موضع ولیفقیه توجه کنید. موضعی که از زبان بهاصطلاح دبیر همایش فضای مجازیش! آن را بیان کرد.
این کارگزار رژیم روز سهشنبه 29اردیبهشت در حالی که اعتراف میکرد تا حالا برای سانسور و سرکوب و به قول خودش «مسأله فیلترینگ» چیزی کم نگذاشتند، از خامنهای نقلقول کرد که خودش گفته است: «اگر من رهبر نبودم… حتماً مسئولیت فضای مجازی را خودم برعهده میگرفتم». یعنی تهدیدات ناشی از فضای مجازی بهقدری به قول خودشان با «امنیت نظام» عجین شده که بعد از «اصل ولایتفقیه» بهدومین مسأله حیاتی و بود و نبود نظام تبدیل شده است و بهجایی رسیده است که ورود مستقیم شخص خامنهای را برای پاسخ به نیازهای سرکوب و سانسور و جنگ روانی ایجاب میکند!
حرفهاي خامنه اي ازيك طرف گستردگي و تاثير فضاي مجازي روي رژيم و ترس اش را نشان ميدهد و ازيك طرف ديگر منظور خامنه اي اين است كه بايد با فشار و دستگيري و اعدام مانند ستاربهشتي مساله را حل كنيد.
این حرف ولیفقیه طلسمشکسته در حالی است که سال پیش آخوند روحانی رسماً اعتراف کرده بود: «دیوار و فیلتر کارساز نیست» و با اشاره به جوانان گفته بود: «تو فیلتر میکنی، آن میرود فیلترشکن درست میکند!» اما حالا سؤال این است که مگر این فضای مجازی چه تهدیدی برای نظام دارد که اینطور موضوع نگرانی شخص ولیفقیه شده است؟ جواب را البته سردمداران و کارگزاران ریز و درشت نظام بارها در جریان قیام اخیر مهاباد با عباراتی مثل دروغ پردازی رسانههای معاند تحریک جوانان مهابادی» بیان کردند. آنها در بیانات خود اعتراف کردند تا چه اندازه از بالا رفتن بیسابقه توان کار جوانان در اینترنت و در فضای مجازی نگرانند. موضوعی که البته خود روحانی هم چند روز پیش در 28اردیبهشت به آن اذعان کرد و گفت: «الان جرایم سیاسی و امنیتی، در فضای سایبری کشور دارد اتفاق میافتد».
مروری بر کامنتهایی که طی هفتهی گذشته جوانان بر روی اینترنت گذاشتند، نشان میدهد چرا خامنهای این میزان از فضای مجازی نگران است.
توجه به تازه ترين نمونه از جنايت هاي جمهوري اسلامي بر عليه مردم ايران و واكنش رژيم و رژيمي به فعاليت هاي ايرانيان در فضاي واقعي و مجازي هم فاصله عميق رژيمي و ايراني ضد رژيم و هم ماهيت و اهداف يك رژيمي را به خوبي بيان مي كند. اينجا
«بار دیگر چهار زن و دختر جوان کرد در شهر بوکان (استان آذربایجان غربی) قربانی جنایت اسیدپاشی بهدست جانیان زنستیز در رژیم آخوندی گردید. این جنایت در روز سهشنبه شب 23تیرماه (14ژوییه) در بلوار کردستان بوکان رخ داد، و در آن یک زن و سه دختر جوان که در حین پیاده روی در خیابان بودند، مورد حمله جنایتکاران اسیدپاش قرار گرفتند و بهشدت مجروح شدند. یکی از قربانیان سوسنه اسماعیل نژاد، 24ساله دانشجوی رشته عمران است که از ناحیه پشت بهشدت مجروح شده است. وی پیش از این بارها بهخاطر فعالیتهای سیاسی برادرش در خارج از ایران، توسط عوامل اطلاعاتی رژیم مورد تهدید و تحت فشار قرار گرفته بود. دو دختر جوان دیگر که قربانی این جنایت شدهاند، دو خواهر با نام خانوادگی معروفی و نفر دیگر زن جوانی است که همسر وی از هنرمندان کرد است.»
تصاوير تجمع مردم بوكان در اعتراض به اسيد پاشي