فعاليت هاي لابي رژيم در آمريكا در مورد قرارگاه اشرف


تا چند روز ديگه ضرب الاجل دولت عراق براي بستن قرارگاه اشرف به پايان مي رسد.  در اين قرارگاه نزديك به 3400 نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق كه خلع سلاح شده اند به سر مي برند.
ارتش عراق دوبار در گذشته به اين قرارگاه حمله كرده  و دهها تن از اونها را كشته و صدها تن را زخمي كرده, با توجه به اين تجربه خونين نهادهاي حقوق بشري , شخصيت هاي سياسي ايراني با گرايشات سياسي مختلف, دبير كل سازمان مقامات اروپايي و نمايندگان كنگره آمريكا نگراني خودشان را از حمله مجدد عراق به اين قرارگاه و حمام خون جديد ابراز كرده اند, و خواهان پيدا شدن يك راه حل انساني براي اين مسئله و انتقال اين هم وطنان به كشورهاي ديگر شده اند.
يكي از بزرگترين موانعي كه بر سر راه ساكنان اشرف و رفتنشان به كشورهي ديگر بوده قرار گرفتن نام آنها در ليست تروريستي آمريكا و اروپا بوده, اروپا دو سال پيش مجبور شد اين نامگذاري را خاتمه بده ولي آمريكا هنوز داره به اين كار ادامه ميده نام مجاهدين در سال 1977  در ليست تروريستي قرار گرفت .  موقعي كه محمد خاتمي در ايران رئيس جمهور شد و دولت  بيل كلينتون براي نشان دادن حسن نيت به رژيم ايران و فراهم آوردن زمينه هاي دوستي بين دو كشور اين كار را كرد.
از اواخر سال 2002 قصد آمريكا براي حمله به كشور  عراق آشكار شد. 
آنطور كه از مكاتبات داخلي ناياك پيداست مجاهدين تلاش زيادي مي كردند كه اسمشان را از  ليست تروريستي  خارج كندد تا بتونند راه خروجي از عراق پيدا كنند. امّا دلالان رژيم ايران در ارتباط با محافلي در وزارت امور خارجه تلاشهاي اين سازمان براي خروج از ليست را ناكام گذاشتند و در مذاكرات پنهاني كه بين آمريكا و جمهوري اسلامي بود توافق شد كه قرارگاه اشرف را آمريكا بمباران بكنه و اشرف را تعطيل بكنه, هيلاري مندبرگ از مسئولين آنموقع وزارت خارجه  به مذاكرات بين آمريكا و رژيم و توافق براي بمباران مجاهدين اشاره كرده

منظور شما از کپي رايت چيست؟

طي‌ نامه‌اي که قبلا فرستادم و اعتراض خود را به بستن سايت همبستگي‌ اعلام کردم،شما جوابي‌ را براي من فرستاديد البته از جواب شما سپاس‌گزارم اما اين جواب براي من قانع کننده نبود.منظور شما از کپي رايت چيست؟
مگر ساير رسانه‌ها و خبرگزاريها همه اخبار را خودشان تهيه ميکنند؟اصلا اينکار شدني نيست براي .مثال انقلاب اسلامي که بفور از آن لينک به بالاترين داده ميشود
اين سايت همه اخبار خود را از خبر‌گزاريهاي رژيم و داخل گرفته و همه خبر را بدونِ تغيير و کاملا کپي کرده در سايت خود گذاشته و کاربراني هميشه از اين سايت لينک مي‌گذارند،پس چرا اين سايت بسته نمي‌شود ؟!
در سايت همبستگي‌ شما اگر دقت کنيد ميتوانيد در سمت چپ آن مقالاتي از شخصيتهاي مهم سياسي ايراني‌ و مخالف رژيم ايران را ببينيد و بخوانيد و در سمت ديگر ويدئوها و نيز گزارشاتي مربوط به بخش‌هاي کارگري،زنان و جوانان را يافته و استفاده کنيد.منظور من اينست که اين سايت توليدات خودش را دارد اما وقتي‌ خبر و يا اتفاقي‌ در ايران و در جايي‌ از دنيا مي‌افتد خبرگزاري ايران و يا کشوري که موضوع بحث است،خبر را خبرگزاري آن به اطلاع دنيا ميرساند و ساير خبرگزاريها با نقل قول از منبع آن را انعکاس ميدهند و اين درست کاري است که همبستگي‌ انجام ميدهد اگر خبر را نقل قول مي‌کند منبع خبر را نيز ذکر مي‌کند.
من نمي‌خواهم انگيزه اينکار را خداي نکرده جانبداري از گروه و دسته‌ي، که چندي است به شانتاژ و جو سازي براي برهم زدن جو بيطرفانه بالاترين  پرداخته‌اند،بدانم اما خود شما واقعا از اين وضعيت پيش آمده ‌ و اينکه سايتي که اخبار مقاومت و مقالات سياسيون مخالف رژيم را منعکس مي‌کند بسته شود،چه برداشتي مي‌کنيد؟

نامه يك آكادميك ايراني به صداي آمريكا در اعتراض به برنامه روي خط اين رسانه در باره ساكنين اشرف

مدير محترم"صداي آمريکا"
با احترام بعنوان يک آکادميک  ايراني در رشته "تابعيت بين المللي" دانشگاه بيرمنگهام انگليس با شما سخن مي گويم.
مدتي است که با انتصاب شما بعنوان مديريت "صداي آمريکا" با تغيير مشي و سياست آشکاري روبرو هستم که در قدم اول با اخراج تني چند از گويندگان و مجريان برنامه هاي آن شروع شد و خود را در تغيير مشي و سياست در برنامه هاي "صداي آمريکا" بمنصه ظهور رساند. ناگفته نگذارم که بعنوان يک کارشناس کيفيت برنامه "صداي آمريکا" را در استاندارهاي حرفه اي انتقال اخبار و تفسير آن همواره در سطح متوسط ارزيابي مي کردم. بجز پاره اي از موارد و تک نمونه ها بهره گيري از مفسران بي اطلاع از علم سياست و تغيير و تحولات سياسي منطقه اي و همچنين داخل ايران با جهتگيري هاي مشخص سياسي و بازمانده از درک و هضم تغييرات و تحولات جامعه ايران طي سي و اندي سال گذشته بعد از سقوط رژيم گذشته از شاحصه هاي منحصر بفرد "صداي آمريکا" و مديران و برنامه ريزان آن بود.

صداي آمريكا و برنامه همگام با مُلايان ايران

خطاب به گرداندگان صداي آمريکا و برنامه روي خط؛برنامه در ارتباط با شهر اشرف،
درودي بر شما ندارم چرا که بر کساني که آشکارا با تهيه خبر و برنامه در جهت آماده سازي اذهان عمومي براي قانوني جلوه دادن کشتار مبارزان ايراني‌ همت مي‌-گمارند،درودي نمي‌توان فرستاد.
بهتر بود که نام برنامه ميگذاشتيد "همگام"(با ملايان ايران).از ابتدا که برنامه با اجراي دو مجري "جوانِ زن" آغاز شد فهميدم که ترفندي ديگر از صداي آمريکا در راه است،مجريان جوان زن!!!
اين مجريان "زن" بي‌ خود زحمت نداده بودند که چند خطي‌ راجع به وضعيت شهر اشرف مطالعه کنند و طوطي وار هر آنچه که در گوششان و در کاغذ جلوي رويشان بود را بازگو ميکردند و نيز ثابت کردند که بردگي و بندگي هنوز در دنياي باصطلاح متمدن رايج است که اينان براي امرار معاش حاضرند چون عروسکهاي خيمه شب بازي به ادا و شکلک درآوردن بپردازند.

يكي شدن صداي آمريكا با مدياي جمهوري اسلامي


دراين ويديو خانم مجري با خنديدن خود به يک طرح ضد انساني« سم ريختن در آب اشرفيان» مهر تاييد ميزند. آيا ايشان هيچ سواد ژور ناليستي دارند؟ جالب است که صداي آمريکا اين روزها با مدياي جمهوري اسلامي دقيقا يکي شده و ذات واقعي خود را نشان ميدهد. با مجري هاي خوش رنگ و لعاب جوانپسند و گفتگوهاي سطحي, با عده اي که سواد چنداني ندارند ميخواهند جنگجويان دلير راه آزادي ايران را بعد از سالها مقاومت و پايداري مغلوب کنند. زهي خيال باطل!
مجاهدين با افراد کوشا و فعالي که دارند عاقبت اين رژيم قرون وسطايي را به زير ميکشند.درود بر آنها و عزم و رزمشان که چه با سلاح و چه بي سلاح دير و يا زود ايران را گل افشان کرده و طرحي نو در مي اندازند.
نميخواهد براي اشرفيان عزيز ما اشک تمساح بريزيد. از غربي ها ياد بگيريد که چطور بدون منت و مثل آدم از حقوق انساني آنها حمايت ميکنند. بايد گفت صداي آمريکا مرا به خير تو اميد نيست شر مرسان!

«وي- او- اي » با تبليغ كشتار ساكنين اشرف گوي سبقت را از تلويزيون جمهوري اسلامي ربود!


صداي آمريكا در برنامه روي خط روز سه شنبه  سيزدهم دسامبر  همراه و همنوا با خامنه اي و  مالكي جلاد  گوي سبقت را از تلويزيون جمهوري اسلامي ربود و با عوض كردن جاي جلاد و قرباني و آوردن مُشتي پاسدار جاني روي خط براي كشتار فرزندان مردم ايران در اشرف زمينه سازي نمود.
به عنوان پدر دو اشرفي اين نامه را خطاب به مجريان و گردانندگان اين تلويزيون و اين برنامه نوشتم كه:
حيف از يک سلام که به شما مجريان صداي خامنه اي پسند ” وي –او – اي ” كه امروز در برنامه روي خط به خامنه اي و مالكي جلاد و تروريست همراهش هادي عامري  در سفر به كاخ سفيد  همراه با رئيس جمهور ديكتاتور پسندتان لبيك گفتيد!
امروز واقعا نشان داديد که دست کمي از آخوندهاي هرزه و جاني که خون ملت را در شيشه کرده اند نداريد. يک پاسدار تروريست  تز سم ريختن در آب اشرف را ميدهد و شما با وقاحت احمدي نژادي لبخند تائيد ميزنيد و ميخواهيد بگوئيد پولي که به شما داده اند طيب و طاهر است چون حاضريد انسانيت را فداي ماديات و خيانت به مردم ايران کنيد.

امروز يکي از بهترين روزهاي زندگيم بود, نسرين عزيزم!




امروز يکي از عزيزترين افراد زندگيم از اشرف بهم زنگ زد ، کسي که اگه يه روزي کسِ ديگه ايي بهش ميگفت خاله ديوانه وار حسوديم مي شد. .کسي که وقتي بچه بودم سه ماه تابستونو پيشش مي موندم و اگه به بچه هاش بيشتر از من توجه ميکرد ديوانه وار حسوديم ميشد.  کسي که سرِ نشستن و خوابيدن پيشش با ديگران دعوا ميکردم.  کسي که به خاطر زيبا بودن ، مهربون بودن ، بي نظير بودنش هميشه ديوانه وار بهش حسوديم ميشد.  کسي که بي همتاترين بود برام و هست. کسي که در تمام عمرم بوي دايي سعيد و برام هديه مياورد.  کسي که هنوزم برام بي همتاست و وجودش باعث افتخار و مباهاتِ من و خانوادمِ است.
خاله عزيزم ، نسرين بي همتا ،
  اگه من روزي گفته باشم که سياسي نيستم,  به اين خاطرِ که به اعتراف من ، سياسي کسيه که مثل تو  تو اشرفِ و  مثل تو و امثال تو از جون و مالش گذشته و داره بي مهابا مبارزه ميکنه و من يک تار موي شما نمي شم.
عزيزترينم سياسي کسيه که مثل دايي سعيد عزيزم جونشو در راه آزادي وطنش از دست داد و يک عمر افتخار شد براي يک ملت نه مني که فقط يه مدت رفته تو تظاهرات و زندان ، بعدش بياد و ادعاي سياسي بودن بکنه و با شئير کردن چند مطلب تو فيس بوک و غيره ادعاي دونستن و سياسي بودن بکنه ! 

درسهاي رنگين کمان بيشماران....


مهمترين اين درسها تاکيد درست بر کانون ستيز، تضاد عمده و شعار اصلي است.

درسهاي رنگين کمان بيشماران در سراسر جهان, مقاله اي است به قلم آقاي مهدي  سامع, نماينده و سخنگوي سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران در شوراي ملي مقاومت ايران
آقاي سامع مسئول كميسيون صنايع اين شورا مي باشند.  وي فارغ االتحصيل رشته مهندسي در صنايع سنگين و از اعضاي اوليه سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران و از ياران شهيد دلاور بيژن جزني است.
مهدي سامع از زندانيان سياسي  در زندانهاي رژيم شاه مي باشند كه به مدت  10 سال در زندان و اسارت بودند. سامع با قيام ضد سلتنتي مردم ايران در سال 1357 از زندان آزاد گرديد.



جهان ما در آستانه تحولات عميق و شگرفي قرار گرفته است. انقلابها در کشورهاي عربي و شمال آفريقا و جنبش برآشفتگان و اشغال وال استريت مُهر خود را بر دومين دهه قرن بيست و يکمين مي زند. کارل مارکس در جايي گفته است؛ وجود انسانهاي رنجديده اي که فکر مي کنند و انسانهاي متفکري که رنج مي برند با اين دنياي دَد مَنش و بي اثري که مايه لذت بعضي افراد مبتذل و با فکر محدود است، به ناچار وارد ستيز مي شود. از زماني که مارکس چنين سخناني را بيان کرد تا امروز که جهان ما دستخوش رويدادهاي بزرگي است، بارها ستمکشان عليه ستمگران قيام کردند و همچنان اين ستيز براي آزادي و برابري ادامه دارد و اکنون ما شاهد صداي حق طلبانه مردم جهان هستيم که با جنبشها و قيامهاي خود تاريخ قرن بيست و يکمين را در خيابانها مي نويسند.

با رويش ناگزير جوانه چه مي كنيد؟


ببين سر سبزو خوشرنگ و برومندم
ببين پر برگ و پر شاخ و تنومندم
اگر چه زخمی از کين تبر داران ، وليکن ريشه در خاکم
چُنين ام من ، شکوهمندم

گيرم که در باورتان به خاک نشستم
و ساقه های جوانم از ضربه های تبر هاتان زخم دارد
با ريشه چه ميکنيد ، چه ميکنيد ؟
گيرم که بر سر اين باد بنشسته در کمين پرنده ايد
پرواز را علامت ممنوع ميزنيد
با جوجه های نشسته در آشيانه چه ميکنيد ؟
گيرم که پای خسته شبگرد با های و هوی نعره مستانه در گذر باشد
با صبح روشن پُر ترانه چه می کنيد ؟ چه مي کنيد ؟
گيرم که ميزَنيد ، گيرم که میبُر يد ، گيرم که ميکُشيد
با رويش ناگزير جوانه چه می کنيد ؟
مَپنداريد که بَر بادَم که من تاريخم و يادم
چُنان با درد اين مردم عَجينم من که پنداری که فريادم که فريادم که فريادم !
شعر اين ترانه را آقاي شهريار دادور سروده اند و با آهنگي از محمد شمس  هنرمند متعهد خانم مرجان آن را با احساس و بسيار زيبا و با معني خوانده اند.

شاهکار قضاوت در دستگاه قضايي عدالت‌محور! قرعه کشي بين مظنونين براي تعيين قاتل!




روزنامه "وطن امروز" نوشت: چندي قبل مردي در ميدان انقلاب به قتل مي رسد و در اين ميان دو نفر به عنوان مظنون دستگير مي شوند هر دوي آنها معتقداند که در نزاع شرکت داشته اما قتلي مرتکب نشدند اکنون بعد از گذشت ۲ سال و به دليل مشخص نبودن قاتل ، قاضي شعبه 1156 دادگاه بعثت به قرعه‌کشي‌اي عجيب دست زد و براي شناسايي قاتل اصلي نام هر دو مظنون را روي 2 کاغذ جداگانه نوشت و در حضور وکيل خانواده مقتول، به قرعه‌کشي دست زد تا مشخص شود چه کسي بايد مجازات شود از اين به بعد قرار است در پرونده هاي اختلاس "پالام پولوم پيليش"، در پرونده هاي سياسي "سنگ کاغذ قيچي" و در پرونده هاي ناموسي "آن مان نواران" و در پرونده هاي مربوط به مواد مخدر "لي لي حوضک" مجرمين را تعيين کرده و بدست عدالت بسپرد!!! روش ديگري هم هست که قايم باشک نام داره . مظنونين قايم ميشن ، اولياء دم چشم ميگذارند هز مظنوني که اولين نفر پيدا شد همون قاتله!

دادگاه شيخ نشين «خورفكان» امارات صدور حکم اعدام براي 5 ايراني را صادر كرد


بنابه گزارش رسانه هاي رژيم اين ده نفر به جرم  خريد و فروش مواد مخدر در امارات متحده عربي  محكوم به اعدام گرديدند.
خبرگزاري دولتي ايسنا در گزارشي در اين باره مي نويسد:  دادگاه شيخ‌نشين «خورفکان» حکم اعدام 10 نفر به جرم واردات و فروش مواد مخدر در امارات متحده عربي را صادر کرد كه از اين تعداد، 5 تن ايراني و 5 تن از اتباع پاكستاني هستند.» بنابه اين گزارش  دادگاه رسيدگي به پرونده متهمان « روز گذشته با حضور چهار قاضي تشكيل جلسه داد و پس از اخذ دفاعيات متهمان، راي نهايي را صادر كرد كه اين راي براي تاييد به دادگاه عالي امارات در ابوظبي ارسال شد. 

با اين تبليغات ميخواهيد چه بکنيد ؟

 ميخواهيد يک نيرويي را که سي سال درسخت ترين شرايط زيسته است مبارزه کرده است يکسره درسنگرها بوده است . هزاران هزار قتل عام شده و مثله شده و شکنجه شده داشته است درهرشهري و هر دهي گوري از شهداي آن هست و خانواده اي دربرابر آن گور ايستاده است براي روز انتقام . خانه وزندگي و خواب و خوراک را برخود حرام کرده است حتي از زن وبچه و زندگي طبيعي گذشته است . از ده ها دانشگاه و ده ها مدرک دکتري در کشورهاي غربي گذشته است از عزيزترين کسان اش گذشته است ويکسره برروي يک اصل پافشاري کرده است و آن اصل آزادي مردم ايران اصل مردمسالاري و اصل رفاه طبقه فقير جامعه بوده است . شما با اين  تبليغات ميخواهيد چه چيزي بكنيد و چه چيزي را  اثابت کنيد ؟ 
اينکه آنها نيستند؟
 خب اينکه ممکن نيست.  زيرا هستند و خيلي هم خوب هستند.  کاملا منظم و تشکيلاتي و بارهبري و با دولت درتبعيد و بصورتي   که هيچ نيروي اپوزيسيون ايراني ديگري اينگونه نيست . برنامه هاي مشخصي براي آينده ايران آزاد دارند. اصل اولشان سکولاريسم است که از هما ن سال 60 و وقتي که شوراي ملي مقاومت را تشکيل دادند دربرنامه هايشان نوشتند.  اصل دومشان پلوراليسم است ,يعني چند صدايي و چند حزبي بودن و اصل آزاديهاي مطرح در اعلاميه جهاني حقوق بشر يعني آزادي بيان و روزنامه و حزب و تظاهرات . با اين نيرويي با اين قدرت شما چه ميخواهيد بکنيد؟!. مي خواهيد نابودش کنيد؟  آيا قدرت تان از خود خميني بيشتر است ؟ 
او نتوانست از بين شان ببرد . در اوج دجالگري و مردم فريبي اشت ونعره هاي جنگ جنگ تا پيروزي اش !
 آٌيه الله منتظري درنامه اي که به خود خميني در اعتراض به قتل عام هاي سال 67 نوشت گفت مجاهدين خلق را با کشتن نميشود از بين برد آنها فرد نيستند يک نحوه تفکر  هستند و تفکر با کشتن از بين نمي رود بلکه رشد ميکند. بنابراين خود خميني نتوانست مجاهدين را نابود کند.
 آن هم  با دسته دسته به جوخه هاي اعدام فرستادن و با شکنجه گاه هاي لاجوردي و خانه هاي امن و تجاوزات بيشمار به زنهاي مجاهد و گورهاي دسته جمعي در گورستان خاوران,  حالا سئوال جدي من از شما اين است که با اين ادا و اطوارها و هي اسم سبز ته اسم خودتان 
چسباند ن آيا ميتوانيد يک نيروي جدي سياسي را از ميدان بدر کنيد ؟ خب اينکه مسلم است که نميتوانيد . 
 بنابراين اگر ضد اين رژيم سنگسار و قطع دست و زندان و شکنجه و مال مردم خور هستيد , عقل حکم ميکند که از اين نيرو درجهت  نفي  خطر اصلي يعني جمهوري اسلامي بايد حمايت کرد, درغيراينصورت بنابراين ميشود اين را فکر کرد که شما ها اصلا درپي نابودي جمهوري اسلامي نيستيد که دراينصورت کارهايتان قابل فهم ميشود , چون بهرحال براي زمين زدن يک قدرت و يک دولت حاکم مثل جمهوري اسلامي بايد استراتژي داشت و تاکتيک داشت و منطق داشت اين کاري که شما داريد ميکنيد و هي سعي ميکنيد به مجاهدين ضربه بزنيد هيچ منطق عقلاني در پشت ان ديده نميشود کاش اهل بحث و فحص منطقي بوديد و من ميتوانستم بفهمم که کار شما چيست و براي چه اين کارها را اصلا ميکنيد وآيا دانسته اين کارها ميکنيد يا تحت تاثير تبليغات جمهوري اسلامي هستيد ؟ چون چند کلمه سبز ديد م مثل مثلا ...  سبز و .... وبرايم سئوال شد
درضمن اگر حقيقتا اهل فکر وعقل بوديد ميدانستيد که توهين و تحقير هرکس و هرنيرو برضد خودش کار ميکند يعني وقتي با کلمات زشت و توهين آميز بخواهيد يک نيرو و نفرات وابسته به آن را بکوبيدآنها بيشتر ميشوند و کساني هم هستند که بينابيني اند و لي اهل منطق و وجدان و دراين وسط طرف نيروي سرکوب شده را ميگيرند الان براي خيليها در عمل ثابت شده است , کساني که اهل منطق نيستند وفقط ميخواهند با توهين و تحقير ديگران راهشان را پيش ببرند منزوي شده اند و ديگر بسياري از نوچه ها و هوادارهاي خودشان را از دست داده اند خلاصه اش اينکه با هر هدفي که داريد وسيله اي را  انتخاب کرده ايد که ضد آن هدف است!  چون مردم نه کورند و نه کر مي بينند و ميشنوند و ميخوانند وقضاوت ميکنند و قاضياني بسيار سخت گير و بي اغماض هستند.


درضمن سي سال تمام جمهوري اسلامي با کل بسيج و سپاه و تلويزيون و روزنامه اش به همين صورت خنديد و مسخره کرد و کشت و نابود کرد به کجا رسيد ؟ آيا توانست حکومت اش را سرپا نگاه دارد و از فرو پاشي که درتقدير هر حکومت ديکتاتور و مزخرف است جان سالم بدربرد . پس چطور باز يک عده ميخواهند با مسخرگي و دلقک بازي و تحقير و توهين و بي ادبي به ديگران و کساني که همفکرآنها نيستند مثلا براي خودشان جايي باز کنند ؟
آيا بي ادبي وفحش و توهين به كساني كه اطلاع رساني  و روشنگري مي كنند و جنايات رژيم را افشا مي كنند و مطالب مورد علاقه شان را مي نويسند يا پخش مي كنند و يا تاييد و حمايت مي كنند ,  شرط انسانيت و شرط ابراز هويت و بودن شماست / آيا بودن خود را درنبودن ديگران تفسير ميکنيد؟ اينکه شدني نيست چون جامعه ايران يک جامعه رنگين کماني است هزاران نحوه تفکر درآن هست هزاران گروه سياسي از آن برخاسته اند و خواهند خاست بقول شاعر . من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم - تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . حالا هرچه خواستيد درون مايه خود را  كه توهين است و ناسزا برملا و قاه قاه  به طرزي مُضحك بخنديد  كه آدمي را ياد کارتون زيباي جرج جنگل مي اندازد , خنده هاي ساکنان جنگل به جورج اگر نديده ايد برويد ببينيد بسيار کارتون زيبايي است
مسلما آنجا که پاي استدلال لنگ مي آيد چوب و چماق و توهين و تکفير ميدان پيدا ميکند وقتي منطق نداريد و قدرت بحث و استدلال نداريد و جواب سئوال را نميتوانيد پيدا کنيد چوب تکفير و الله اکبر و حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله را برميداريد و مي افتيد دنبال کسي که ميخواهد با منطق کار کند درست مثل همان شيادي که درکتاب هاي مدرسه اي داستانش بود که به دهي ميرود و درآنجا برعليه معلمي شروع به تبليغات ميکند که او سواد ندارد و چيزي نميداند و دروغ ميگويد مردم جمع ميشوند و از او دليل ميخواهند بربيسوادي معلم ده و سواد خود فرد شياد او به معلم ميگويد بنويس مار و معلم با خطي خوانا مي نويسد مار . شياد آنوقت عکس ماري را ميکشد و هرد و را به مردم نشان ميدهد و مي پرسد به نظر شما کدام مار است اينکه من ترسيم کرده ام نه آنچه او کشيده است ؟ و مردم البته درآن زمان که انقلاب انفورماتيک نشده بود و اينترنت نبود وهزاران سند و مدرک و تاريخ نبود تصوير مار را که شيا د کشيده بود تائيد ميکنند و با چوب و چماق بدنبال معلم مي افتند و اورا ازده بيرون ميکنند کار شما کار همان شياد مار کش است ولي فرقش اين است که اينجا ده حسن آبا د وخميني آباد نيست اينجا اينترنت است و قرن بيست و يکم است و ايران است و مردم ايران با صد سال سابقه مبارزه براي آزادي و ديگر کسي فريب اين گونه  جنگولک بازيها را نميخورد متاسفم برايتان براي همه تان متاسفم و براي مردم ميهنم که دچار چه سرنوشتي شده اند براي سي سال متمادي!

آزاده


تصويري از رئيس و هيئت مديره امين ترين بانك اختلاس (دزدي) و رشوه خواري در جهان!

شعار وقيحانه روي پيراهن تيم فوتبال مس رفسنجان


بعد از اختلاس يا همون دزدي سه هزار ميليارد توماني و فرار خاوري مدير عامل بانک ملي به کانادا، شب گذشته شاهد شعاري وقيحانه بر روي پيراهن اعضاي تيم مس رفسنجان بوديم با اين مضمون: "بانک ملي ايران امين مردم ايران"!!

بر گرفته از شبكه اجتماعي فيس بوك

نيويورك تايمز: آمريكا ادعاي ايران كه نفر تحت تعقيب در طرح سعودي به گروه تبعيدي تعلق دارد را تكذيب كرد



- نويسنده: اسكات شين
واشنگتن: مقامات دولت آمريكا روز چهارشنبه گزارشات خبري ايران مبني بر اينكه مردي كه متهم به طراحي براي ترور سفير عربستان در آمريكا مي باشد در حقيقت يك عنصر يك گروه اپوزيسيون تبعيدي ايراني است را تكذيب كردند. 
روندا شورRhonda Shore  يك خانم سخنگوي وزارت امور خارجه گفت «ما در نظر داريم كه منبع اين گزارشات صرفا مطبوعات دولتي ايران بوده اند, منابعي كه يك تاريخچه مستند جعل داستانهاي خبري دارند.» 
مقامات آمريكايي ميگويند كه آنها مطمئن هستند كه اين فرد, غلام شكوري, يك مقام نيروي قدس, بازوي عمليات خارجي سپاه پاسداران مي باشد. همانگونه كه در كيفر خواست هفته گذشته وزارت دادگستري قيد شده بود.

يكي تير و دو نشان ولي فقيه و اركسترر سمفوني وزارت اطلاعات و لابي جاده صاف كن تروريسم رژيم

دوستان سلام چند روز پيش همه در جريان اخبار توطئه ترور سفير عربستان سعودي در آمريکا توسط ماموران وزارت بدنام اطلاعات رژِيم قرار گرفتيم. اعترافات صريح فرد دستگير شده جائي براي انکار باقي نگذاشت که رژيم خواسته از ضعف مفرط دستگاه حاکمه آمريکا در برخورد با پدرخوانده تروريسم استفاده نموده و قدرت خود را در انجام عمليات تروريستي در خاک آمريکا را به رخ آنها بکشد و از اينطريق باج خواهي معمول خود را بعمل آورد. سنتي که بدجوري به دهان خامنه اي و رژيمش مزه کرده و بهيچوجه نمي خواهند از آن دست بردارند بخصوص آنکه اراده قاطعي را در برخورد با خود در جامعه بين المللي و در راس همه در هيئت حاکمه آمريکا نمي بينند. انتخاب سفير عربستان در آمريکا هم با هدف يک تير دونشان صورت گرفته است که آگاهان سياسي بر آن واقفند. اما در فرداي روز انتشار اين خبر ارکستر مزدوران شناحته شده رژِيم سمفوني همساني را شروع به نواختن کرد.

واشنگتن تايمز - نامه 42 شخصيت هنري و فرهنگي ايراني در اعتراض به نامه ي 37 نفر از حاميان و لابي هاي رژيم در رابطه با در خواست آن ها براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي


نامه 42 شخصيت هنري و فرهنگي ايراني در اعتراض به نامه ي 37 نفر از حاميان و لابي هاي رژيم در رابطه با در خواست آن ها براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي و همچنين درخواست و تاکيد اين هنرمندان براي خارج کردن سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست تروريستي وزارت امور خارجه آمريکا.

فراخوان براي خروج مجاهدين از ليست تروريستي.
نامه ۳۷ نفر از حاميان رژيم ايران تحت عنوان « کارشناس....» به وزير خارجه آمريکا براي نگهداشتن نام سازمان مجاهدين در ليست وزارت خارجه آمريکا يک درخواست سياسي نيست؛ يلکه يک عمل جنايتکارانه است. چرا که ادامه اين نامگذاري يعني ادامه بهانه دادن به رژيمهاي ايران وعراق براي سرکوب وکشتار مخالفان رژيم . مگر نه اين است که هر حرکتي با مارک انتساب به اين جريان تحت عنوان تروريسم مورد هجوم پاسداران جنايتکار و عمله و اکره ارتجاع قرار گرفته و مي گيرد.

فيگارو: افشاگريها در مورد ويژگي نظامي برنامه هسته اي ايران - ايزابل لاسر


روزنامه فرانسوي  فيگارو  در مقاله اي به قلم ايزابل لاسر  كه در صفحه 6  اين روزنامه چاپ شده است مي نويسد:
آژانس بين المللي انرژي اتمي شواهدي را در اختيار دارد که با استناد به آنها کشورها ميتوانند مجازاتهايشان را تشديد کنند.
وضعيت ديپلماتيک و ژئوپوليتيک کنوني جزو دلايلي بوده اند که باعث شده اند لحن آژانس تغيير کند.
گسترش سلاحهاي هسته اي ـ گزارشي که اخيراً توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي تدوين شده است سفت و سختترين و کاملترين گزارشي است که تاکنون توسط اين آژانس در مورد وضعيت برنامه هسته اي ايران تدوين شده است. پس از سالها رفتار مبهم و سپس محتاطانه آژانس در قبال مسئله هسته اي ايران، طبق اطلاعاتي که بدست فيگارو رسيده است  آژانس قصد دارد در جلسه آتي شوراي حکام که در تاريخ 17 نوامبر در وين برگزار خواهد شد با اتکاء به اسناد و مدارک نشان بدهد که ايران يک برنامه هسته اي نظامي را دنبال ميکند و هدف اين برنامه اين است که ايران به سلاح اتمي مجهز بشود. يک کارشناس که از نزديک با اين پرونده آشنايي دارد ميگويد که گزارش مزبور يکي از مهمترين گزارشها در مورد اين موضوع است.

فيگارو: تلاش ايران براي وخيمتر کردن وضعيت و خطرات اين رفتار


روزنامه فيگارو  ـ جمعه 14 اکتبر 2011 ـ در سرمقاله ايسرمقاله  فيگارو در ص اول به قلم پيير روسلين  مي نويسد: 
اسناد و شواهد نشان ميدهند که ايران با تروريسم ارتباطات تنگاتنگ داشته و دارد. تلاش براي به قتل رساندن سفير عربستان سعودي در واشنگتن براي سرويسهاي مخفي ايران که بسيار کارکشته هستند يک کار بسيار ناشيانه بوده است. معهذا بنظر ميرسد که اين تلاش واقعي بوده  است. اين ماجرا نشان ميدهد که کارزار شومي که رژيم ايران به پيش ميبرد رو به افزايش است. اين رژيم که در سطح داخلي ضعيفتر شده و در سطح خارجي سياستهايش با محدوديتهاي متعدد مواجه شده اند هر چه بيشتر راديکاليزه تر شده است. 
رفتار تهاجمي جديد ايران از سال 2009 آغاز شد، در زماني که ملاها بسيار قبلتر از بهار عربي خواسته هاي دموکراتيک ايرانيان را بصورت خونين سرکوب کردند. از آن زمان به بعد، پاسداران انقلاب از هرج و مرج و رقابتهاي داخلي رژيم استفاده کردند تا شيوههاي خشن خودشان را به ديگران تحميل کرده و ايران را به ورطه يک جنگ با غرب بکشانند. 

آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد!


" گزارشي از يک بي خانمان در جاده کرمانشاه به کامياران و"آوارگي خانواده‌ 4 نفره در پارک نازي آباد تهران
او تنها پدر شرمنده دنيا نيست..."سقف خانه شان آسمان کوهستان هاي حد فاصل کرمانشاه-کامياران است. جايي که وقت اذان گرگها زوزه مي کشند و آدم جاي افطاري نيش عقرب مي خورد."

در پارک نازي آباد خانواده‌اي 4 نفره با دو کودک 4 و 6 ساله به دليل نداشتن اجاره بهاء چند ماه است که در شرايط سخت در حال زندگي هستند.
پدر 40 ساله: من در يک ماه 40 ميليون تومان فروش داشتم که بايد حدود يک ميليون و 500 تومان به خودم برمي‌گشت ولي آخر ماه فقط 300 هزار تومان دستم را مي‌گرفت که اين مبلغ هم به جايي نمي‌رسيد، 300 هزار تومان فقط پول اجاره خانه‌ام بود.

پدر اين خانواده يادآور شد: پس از اخراج کار نداشتم چندماهي بود که اجاره خانه را پرداخت نکرده‌ بودم ولي صاحبخانه وضع ماليش خوب بود ولي متاسفانه يک روز، تمام اسباب و اثاثيه مرا در کوچه ريخت و يک مهلت کوچک هم به من داد.

وي که زير لب مکرر مي گفت که شرمنده زن و بچه‌ام شده‌ام ادامه داد: صاحبخانه پول پيش را بابت اجاره بهاء برداشت و به خاطر اينکه 50 هزار تومان کم بود از بنده شکايت کرد و حکم جلب مرا گرفت که همسايه‌ها پول جمع کردن و 50 هزار تومان را به صاحبخانه دادند تا رضايت داد.

اي آزادي نام ترا مي نويسم




بر دفترهاي مدرسه ام
بر نيمکتم و درختان
بر شن بر برف
نام تو را مي نويسم


بر تمام صفحات خوانده شده
بر تمام صفحات سفيد
سنگ خون کاغذ يا خاکستر
نام تو را مي نويسم

بنام همه




بنام مردان دربند
بنام زنان تبعيدي
همة رفقا
شهدا وكشته‌ شدگاني كه
تيرگي را گردن ننهادند
بايد خشم را رهبر شويم
و زنجير پاره كنيم
و در همه جا
پرچم پيروزى را بلند نگاه داريم


*


آخرين بهار، آخرين حرف
نبرد آخرين
براي آنكه نميرم

من تنها نيستم
هزار نور تصويرم را تكثير ميكند
پرنده و كودك و سنگ و دشت
به ما ميپيوندند

چنين است دنياي روياي من!




من در روياي خود دنيايي را مي‌‌بينم که در آن هيچ انساني انسان
ديگر را خوار نمي‌‌شمارد
زمين از عشق و دوستي سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه‌‌هايش را مي‌‌آرايد.


من در روياي خود دنيايي را مي‌‌بينم که در آن
همه‌گان راه گرامي ِ آزادي را مي‌‌شناسند
حسد جان را نمي‌‌گزد
و طمع روزگار را بر ما سياه نمي‌‌کند.


من در روياي خود دنيايي را مي‌‌بينم که در آن
سياه يا سفيد
ــ از هر نژادي که هستي ــ
از نعمت‌‌هاي گستره‌‌ي زمين سهم مي‌‌برد.
هر انساني آزاد است
شوربختي از شرم سر به زير مي‌‌افکند
و شادي همچون مرواريدي گران قيمت
نيازهاي تمامي ِ بشريت را برمي‌‌آورد.


چنين است دنياي روياي من!


لنگستن هيوز

نقاش و مجسمه ساز ايراني: جنايت عليه بشريت را متوقف كنيد




مقاله اي از استاد رضا اولياء در سايت اسكوپ
من به عنوان يک  نقاش  ومجسمه ساز که داراي عقايد غير مذهبي و سکولارمي باشم, در ابتداي تاسيس شوراي ملي مقاومت ايران توسط آقاي مسعود رجوي در سال 1981  به اين شورا  که يک ائتلاف سياسي است, پيوستم . من از آن زمان تا کنون, که 30 سال  از عمر اين شورا ميگذرد, با سازمانها وشخصيت هاي سياسي عضو اين شورا بويژه سازمان مجاهدين خلق ايران, از نزديک همکاري,  همفکري و فعاليت سياسي در شرايط مختلف و بسيار پيچيده و حساس داشته ام. 
لازم است خاطر نشان کنم که نماينده شوراي ملي مقاومت ايران  آقاي محمد حسين نقدي که يک ديپلمات  سابق و پيوسته به مقامت ايران بود, در ايتاليا کشوري که من بيش از 50 سال است در آن  اقامت دارم توسط تروريستهاي اعزامي رژيم ايران در شهر رُم در 16 مارس 1993 به قتل رسيد و از آن زمان تا به امروز به دليل تهديدات و خطر تروريسم مُلاهاي وحشي و فناتيک  حاکم بر ايران, محل سکونت و تمام رفت و آمدهاي من تحت حفاظت و اسکورت ژاندارمري دولت ايتاليا مي باشد.
در اين سالهاي دشواري که  مقاومت ايران  براي آزادي و دمکراسي در ايران مبارزه کرده و مي كند.  اين مبارزه  بدون داشتن پابگاه اجتماعي چه درداخل ايران که شاهد آن دهها هزار زنداني سياسي شکنجه شده  و دهها هزار اعدامي  و در خارج ايران اجتماعات بزرگ و بي نظير بوده ,امري غيرممکن  است

امريکا بايد قولش را نگه دارد-هافينگتون پست




 اين مقاله به قلم هوارد دين, فرماندار سابق ورمونت  و از كانديداهاي حزب دمكرات آمريكا براي رياست جمهوري است  كه در روزنامه هافينگتون پست در تاريخ22 اوت 2011  منتشر شده است.


اخيرا صحبت زيادي در مورد از دست اعتبار رتبه اول در اقتصاد براي امريکا بوده است. ولي نگه نداشتن قول امريکا براي افراد کمپ اشرف در عراق نيزتهديد تضعيف کشور بزرگمان را دارد. در حال حاضر 3400 عضو اپوزيسيون ايران معروف به ام.اي.ک يا مجاهدين در عراق در کمپ اشرف هستند که بسياري از آنها خانواده هايشان توسط ملاهاي ايران زنداني، شکنجه و اعدام شده اند. 
عليرغم اين واقعيت که مجاهدين از سال 2001 خشونت را رد کرده اند، برخي معتقدند و تبليغ مي کنند که مجاهدين يک گروه تروريستي است. واقعيتهاي کليدي وجود دارند که در مقاله هاي اخيرا نوشته شده در مورد اين 3400 نفر بي سلاح يا ناديده گرفته شده يا مطرح نشده است. اول اينکه از وقتي مجاهدين در سال 1997 بعنوان يک سازمان تروريستي نامگذاري شد چيزهاي زيادي تغيير کرده است. در شهادت اخير به کنگره  فاش شد كه مارتين اينديک سفير سابق امريکا در اسراييل و معاون وزير خارجه در امور خاورنزديک در زمان کلينتون، اذعان كرده است كه انگيزه نامگذاري سال 1997 براي گشودن مذاکره با رژيم حاکم بر ايران بوده است.

در جواب مقاله خانم اليزابت روبين در نيويورك تايمز” يک فرقه ايراني و دوستان آمريکائيش”




به موازات تلاشهاي افراد و گروه هاي آزاديخواه ايراني و شخصيتهاي سياسي آمريکايي براي تصحيح يک تصميم گيري غلط از سوي وزارت خارجه آمريکا مبني بر قراردادن سازمان مبارز و آزاديخواه ايراني «مجاهدين خلق ايران» در ليست گروه هاي تروريستي در زمان رئيس جمهور بيل کلينتون ، افراد و گروههايي نيز بعنوان لابيستهاي رژيم تروريستي و بنيادگراي ايران تحت عناوين مختلف با نوشتن مقالات در سايتها و روزنامه هاي مختلف براي حفظ نام سازمان مجاهدين در ليست  بشدت تلاش مي کنند.
 چاي تأ سف است که بعضي از اين افراد بعنوان تحليگر و يا خبرنگار آمريکايي در نوشته هاي خود هيچ گونه مرز وجداني  منصفانه ي خبرنگاري را رعايت نمي کنند و براي اثبات ادعاي خود از ايراد هر گونه اتهامي به اين سازمان و افراد و شخصيت هاي آمريکايي که براي حذف نام اين گروه از ليست تلاش مي کنند خودداري نمي کنند. 
آنها با طرح اين مسئله که گويي حمايت اين شخصيتها از مجاهدين بخاطر پولي  است که آنها از مجاهدين و هواداران آن دريافت مي کنند در درجه اول به شعور سياسي مردم آمريکا ونخبگان سياسي آن توهين مي کنند و به خواننده مطالب خود اين را القاء مي کنند که گويي مي شود همه چيز را در آمريکا با پول خريد!
سئوالي که براي من خواننده  پيش مي آيد اين است که با اين حساب چقدر خود نويسنده اين مقاله از طرف رژيم ايران و وابستگان آن بابت لابيگري خويش براي يک رژيم جاني و جنايتکاري که بعنوان يکي از محورهاي شر از سوي رئيس جمهور سابق آمريکا نام گذاري شده و مهمترين دستگاه نظامي آن يعني «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران» از سوي دستگاه اداري رئيس جمهور اوباما بعنوان گروه تروريستي نامگذاري شده است دريافت نموده است ؟

هنرپيشه‌‌‌‌‌‌‌فيلم ”غريبه و مه” در ميان قتل‌عام‌شدگان سال 67


در ميان هزاران زنداني سياسي كه دوران محكوميت خود را  مطابق احكام بيدادگاههاي رژيم مي گذارندند و به فتواي خميني قتل عام شدند, هنرمندي نوجوان بود  كه  در فيلم ”غريبه و مه“ ساخته ‌بهرام بيضايي نقش يک بچه‌فلج را بازي کرده بود. 
اين نوجوان هنرمند محسن محمد باقر نام داشت و از هر دو پا فلج بود و با كمك عصا راه مي رفت. 
. به‌گزارش زندانيان  همرزم و هم بند او در  زندان گوهردشت، محسن محمدباقر يکي از پرشورترين زندانيان مجاهد بود و روحيه‌يي بشاش داشت. به‌نحوي‌که در تمامي برنامه‌ها و مراسم زندانيان فعال بود و حتي با همان دو عصايش در بازي فوتبال به‌عنوان گُلر در دروازه مي‌ايستاد. 
محسن محمدباقر در 15 مرداد 67  جسورانه در برابر دژخيمان خميني ‌ايستاد , از مواضع خود دفاع ‌کرد و سر بدار شد. يادش گرامي باد.

مسئوليت كشتار در اشرف بر عهده آمريكا خواهد بود




يك ضرب المثل فارسي مي گويد:  اگر از باغ مردم  پادشاه سيبي را بدون اجازه بچيند, محافظان شاه  درخت را از ريشه در خواهند آورد!  معناي اين ضرب المثل فارسي اين است كه وقتي قانونگذار خود نخستين قانون شكن باشد,ديگر انتظار  رعايت قانون توسط شهر وندان انتظاري كاملا بيهوده است.
 اين ضرب المثل فارسي  سياست امروز دولت آمريكا را بخوبي توصيف مي كند. سياستي غلط, متناقض و غير قابل توجيه و تفسير براي دولتمرداني كه اين سياست يك بام و دو هوا را در پيش گرفته و حاضر به عدول از آن نيستند! 
  قوانين عام  حاكم بر پديده ها, انجماد و ايستايي را نفي  مي كند و در اصول شناسايي علمي  همه اشياء و محسوسات عيني و مادّي در حال تغيير و حركت اند. امّا چرا به رغم تغييرات محسوس اجتماعي در خاورميانه  و تاثيرات آن بر يكديگر و ساير كشورها كه به« بهار عربي » مشهور است, تاثيري اساسي بر سياست خارجه دولت آمريكا نداشته و يا به عبارتي از آن تاثيري نپذيرفته است!
آيا اين به اين دليل نيست كه سياست دولت آمريكا به گذشته تعلق دارد و نقشي ارتجاعي و بازدارنده دارد و از انطباق با شرايط جديد عاجز و درمانده است؟

مجاهدين را از ليست خارج كنيد, از كشتار در كمپ اشرف جلوگيري كنيد


من يك زنداني سياسي سابق هستم .  مدت شش سال از عُمرم در زندانهاي اوين و قزلحصار سپري شد. من طعم تلخ و فراموش نشدني شكنجه را به وحشيانه ترين شكل آن چشيده ام. 9 بار بازجويي ام همراه با شكنجه و دو بار اعدام مصنوعي بوده است. اسارت در سلولهاي مرگ و درد طاقت فرسا و جانكاه  شكنجه هاي جسمي و روحي دردي است كه تا آخر عُمر مرا رنج مي دهد.  امّا دردناكترين و فراموش نشدني ترين لحظه هاي اسارتم, زماني است كه شاهد شكنجه و كشتار دوستان  و همبندانم بوده ام.
 لذت  مقاومت را نيز  نمي توانم ناديده بگيرم.  وقتي يك  يك شكنجه گر دد خو يك زنداني آزاديخواه را بين تسليم و  مقاومت, قرار مي دهد و زنداني مقاومت را انتخاب مي كند. جايي كه  حاضر نيست به خود و دوستانش و ارزشهاي كه بخاطر  دفاع از آنها زنداني شده است خيانت بكند و تا پاي جان بر سر اصول و آرمان انساني اش مي ايستد. زجر جانكاهي است. امّا پايانش غرور آفرين و لذّت بخش است.

اتهام بي اساس! مقاله اي از زنداني از بند رسته صادق سيستاني



”من 17 سال زندان و شکنجه را تحت رژيم مذهبي در ايران تحمل کرده ام.من در زندان ده ها جوان را كه متهم به همکاري با سازمان مجاهدين خلق بوده و تحت شکنجه و ضرب و شتم بودند ملاقات کردم. ما توسط موجي از تبليغات منفي عاجزانه عليه سازمان محاط شده بوديم. ”

صادق سيتساني زنداني از بند رسته اي است كه 18 سال و 8 ماه  در شكنجه گاههاي رژيم زنداني بوده است.
او به  به گفته هم بندان سابقش انساني شريف و يك زنداني مقاوم بوده كه زجر بسيار كشيده است و خبر آزادي اش مايه خوشحالي است. صادق در مقاله اي در باره اتهامات بي اساس عليه جنبشي كه او به جرم هواداراي از آن نزديك به هيجده سال زندان را تحمل كرده واميد را براي مردم ميهنش به ارمغان مي آورد نوشته است. اين مقاله در يك نشريه انگليسي به نام گلوبال پوليتيشن به چاپ رسيده است.

My name is shaghayegh


من نگرانم كه كشته شوم


هيلاري گرامي,
نام من شقايق است. من 14 سال دارم و در كمپ اشرف در عراق زندگي مي كنمپدرم به خاطر هواداري از جنبش اپوزسيون  مجاهدين   خلق در سال 2008 زير شكنجه هاي رژيم ايران به قتل رسيد. خواهر 20 ساله ام فائزه نيز  همراه با 35 تن ديگر در حمله نيروهاي عراقي به كمپ اشرف در 8 آوريل(2011)
از ديدار نمايندگان كنگره امريكا  از اشرف بعد از حمله  ممانعت  شد.
اكنون من به همراه مادر, دو برادر و 3400  زن و مرد  ديگر  در انتظار سرنوشتم هستم.
آمريكا به ما تعهد حفاظت داد ولي ما را در ليست تروريستي نگهداشت. بهانه اي  براي كشتار ما توسط  دولت عراق ,
با برداشتن نام مجاهدين از ليست تروريستي ما را نجات دهيد.
برداشتن نام مجاهدين از ليست تروريستي  يك  عمل  صحيح است. 


توضيح: 
با كليك روي عكس مي توانيد متن انگليسي نامه را بخوانيد. و در ارسال اين نامه براي دوستان و سازمانها و مجامع حقوق بشري و مطبوعات بكوشيد. استمداد شقايق استمداد همه وجدانهاي  بشري است.

آن روزهاي «طلايي»! و قتل دكتر كاظم سامي


روز دوم آذرماه ۱۳۶۷, مردي که خود را «غلام همتي» معرفي کرده بود, در مطبّ دکتر کاظم سامي,  با وارد کردن چند ضربه دشنه بر سرش, او را زخمي کرد. ضارب کلت و نارنجک نيز همراه داشت. دکتر سامي دو روز بعد در بيمارستان درگذشت. 
   روز ۵آذر۱۳۶۷, مسعود رجوي, مسئول شوراي ملي مقاومت, در اطلاعيه يي اعلام کرد: «خميني ضدبشر به جنايت تازه يي دست يازيد و آقاي دکتر کاظم سامي, وزير اسبق بهداري, را هم به قتل رساند. به اين ترتيب موج اعدام و کشتار,  پيوسته, گسترش مي يابد و هر روز به دستور شخص خميني افراد و دسته هاي جديدي از روحانيان و مقامات پيشين حکومت نيز قرباني مي شوند. پس از خوردن زهر آتش بس و قدم گذاشتن به مرحله فروپاشي و سرنگوني محتوم, البته از رژيم خميني انتظاري جز اين نمي توان داشت, و الّا حکومت کننده هرگز قادر به ادامه حکومتش نمي بود و مهار اوضاع را به سرعت از دست مي داد».
اين اطلاعيه با اين جملات پايان مي يابد: «شوراي ملي مقاومت ايران ترور ناجوانمردانه دکتر کاظم سامي را محکوم مي کند. بي گمان ديکتاتوري قرون وسطايي خميني حساب اين خونريزيهاي بي دريغ را پس خواهد داد» («شورا», شماره ۴۵, مهر تا آذر ۱۳۶۷, ص۹۸).

« عفير» اسكناس جديد بانك مركزي جمهوري اسلامي چاپ شد!


در ابتداي استقرار نظام الهي و مقدس جمهوري اسلامي! بنيانگذار اين نظام ديدگاه اقتصادي خود را در جمله اي نغز و كوتاه چنين بيان فرمودند كه: ”اقتصاد مال خر است.”  امام خميني!
اكنون پس از شكوفايي اقتصادي كه” مال خر است”  ضرورت تغيير واحد پول و هم خواني آن با اين ديدگاه اقتصادي فرا رسيده است و  چندي پيش يكي از مقامات بانك مركزي جمهوري اسلامي  اعلام كرد كه در يك  ”نظرسنجي، درباره تحول در واحد پولي کشور، نام "پارسي" را به جاي واحد فعلي که "ريال" است، برگزيده اند. 
خبرگزاري حكومتي ايلنا  در اين رابطه نوشت: حسين قضاوي، معاون اقتصادي بانک مرکزي ايران گفته است که نظر دهندگان براي واحد فرعي پول هم تاکنون بيشتر با نام "دريک" موافق بوده اند.
امّا   احمد خاتمي  كه به ”خرس نظام” معروف است, در مصاحبه اي با خبرگزاري فارس گفت:  «عفير» انتخاب اول روحانيت و مراجع براي نام پول ملي كشور است. 

بسيج اجباري رژيم در جنگ ايران و عراق



جنگ ايران و عراق, پس از چند سال يورشهاي مرگبار و بي نتيجه به خاك عراق, كاملاً بي اعتبار شده بود و كسي به رغبت حاضر نبود پاي به اين كشتارگاه, كه جز براي گردانندگان رژيم سودي براي احدي دربرنداشت, بگذارد. از اين رو, رژيم ناچار بود با تصويب بخشنامه و گذراندن قانون و سربازگيري اجباري و تعيين سهميه اعزام نيرو به جبهه ها, براي كارخانه ها و ادارات, تنور اين جنگ ضدميهني را گرم نگه دارد.


 ازجمله ترفندها براي كشاندن نيرو به جبهه ها, يكي هم راه انداختن كاروان «راهيان كربلا» بود كه خبرها و تصاوير آن را, با آب و تاب, در راديوها و تلويزيونها و مطبوعات, به وفور پخش ميكردند.
مثلاً, راديو رژيم در روز 24 آبان 64 اعلام كرد: «گروه كثيري از رزمندگان شهر قم تحت عنوان ”راهيان كربلا“ امروز پس از شركت در مراسم عبادي ـ سياسي نماز جمعه تهران عازم جبهه هاي جنگ تحميلي شدند». «اين گروه, ديروز پس از ديدار با آيت الله منتظري,  از قم به سوي تهران حركت كردند و بر سر راه به بهشت زهرا و سپس براي ديدار امام خميني به جماران رفتند».


هياٌت وزيران دولت ميرحسين موسوي در روز 17مهر64 براي تاٌمين نيازهاي نيرويي جبهه ها طرح جديدي را به تصويب رساند كه بر اساس آن, كليه نهادهاي دولتي موظّف شدند در هر زمان با  «تا 20درصد شاغلين مرد دستگاه متبوع براي اعزام به جبهه موافقت نمايند».

lماجراي کشتار زائران حج در مکه


در مراد ماه سال ۱۳۶۶  رويداد كشتار زائران حج در مكه اتفاق افتاد. در زماني كه باند مغلوب  رژيم  به عنوان «عصر طلايي امام!»  از آن ياد مي كند.  دكتر علي معصومي تاريخ نگار مبارز ميهنمان  در  سلسله مقالاتي با عنوان « آن روزهايي طلايي!» به اين ماجرا پرداخته اند.

در روز ۶مرداد۱۳۶۶ (۲۸ژوييه۱۹۸۷), خميني در پيام بسيار طولاني خود براي زائران حج, ازجمله گفت: «...من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم و قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند اگر خميني يکّه و تنها هم بماند, به راه خود ـ که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستي است ـ ادامه مي دهد و به ياري خدا در کنار بسيجيان جهان اسلام... خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگان... سلب خواهدکرد... من با اطمينان مي گويم که اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت مي نشاند؛ اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يکي پس از ديگري, برطرف و سنگرهاي کليدي جهان را فتح خواهدکرد... من به تمام جهان با قاطعيت اعلام مي کنم که اگر جهانخواران بخواهند در برابر اين موضوع بايستند, ما هم در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست. يا همه آزاد مي شويم و يا به آزادي بزرگتري, که شهادت است, مي رسيم...» (راديو رژيم, ۶مرداد۶۶).
در پي صدور پيام خميني به زائران حج, سپاه پاسداران با انتشار اطلاعيه يي با عنوان «لبيک يا امام» اعلام کرد آماده است «تحت لواي پرچم اسلام و فرماندهي امام تا سرحد شهادت, اعتلاي کلمه توحيد را سرلوحه مبارزه بي امان خويش با استکبار جهاني قراردهد» (راديو رژيم, ۷مرداد۶۶).

نامه خميني درباره «دلايل پايان جنگ تحميلي»

خبرگزاري «ايلنا» ـ 7مهرماه 1385:
«دفتر هاشمي رفسنجاني» نامه خميني «به مسئولان لشكري و كشوري», درباره «دلايل پذيرش آتش بس در جنگ تحميلي» را, كه تاريخ تحرير آن 25تيرماه  1367 است, منتشركرد. بخشهايي از اين نامه را در زير مي خوانيد:


«... مسئولان نظامي ما, اعمّ از ارتش و سپاه... صريحاً اعترف مي كنند كه ارتش اسلام به اين زوديها هيچ پيروزي به دست نخواهدآورد و نظر به اين كه... از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي دانند... و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران [محسن رضائي], كه يكي از دهها گزارش نظامي ـ سياسي است كه بعد از شكستهاي اخير به اينجانب رسيده... اينجانب با آتش بس موافقت مي نمايم و براي روشن شدن در مورد اتّخاذ اين تصميم تلخ, به نكاتي  از نامه فرمانده سپاه,   كه در تاريخ
 2/ 4/ 67 نگاشته است, اشاره مي شود. فرمانده مزبور نوشته است ”تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم. ممكن است در صورت داشتن وسائلي كه در طول پنج سال به دست مي آوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال 71, اگر ما داراي 350تيپ پياده و 2500توپ و 300هواپيماي جنگي و 300هليكوپتر, و قدرت ساختن مقدار قابل توجهي از سلاحهاي ليزر و اتم, كه از ضرورتهاي جنگ در آن موقع است, داشته باشيم, مي توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي (=تهاجمي) داشته باشيم...“
مسئولان جنگ مي گويند تنها سلاحهايي را كه در شكستهاي اخير از دست داديم, به اندازه تمام بودجه يي است كه براي سپاه در سال جاري درنظرگرفته شده بود. مسئولان سياسي مي گويند كه از آنجا كه مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد, شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است... اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين و حفاظت از جمهوري اسلامي, اگر آبرويي داشته باشم خرج مي كنم...


گفتم جلسه يي تشكيل گردد تا آتش بس را به مردم تفهيم نمايند. مواظب باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي, شما را از آن چه صلاح اسلام است, دوركنند. صريحاً مي گويم بايد تمام همّتان  در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس العمل مي شود...»